تجسمی آنلاین: شروین کندری: همایون سلیمی از هنرمندان نوگرای ایران است و با نقاشیهای انتزاعیاش شناخته میشود. او در کسوت مدرس هنری نیز در فضای دانشگاهی ایران فعال بوده است. او در سال 1344 وارد هنرستان هنرهای زیبای تبریز(میرک) شد. سه سال پس از اتمام این دوره به فرانسه سفر کرد تا دورهی کارشناسی نقاشی را در بوزار پاریس بگذراند. سلیمی پس از دریافت درجهی کارشناسی ارشد زیباییشناسی و دکتری زیباییشناسی خود از دانشگاه سوربون در سال ۱۳۷۰ به ایران بازگشت و فعالیتهای آموزشی خود را با عضویت در هیئت علمی دانشگاه هنر تهران آغاز کرد.
نخستین نمایشگاه انفرادی آثار همایون سلیمی در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد و پس از آن نیز آثار او در قالب کارنماهای انفرادی و گروهی متعددی در داخل و خارج از ایران به نمایش درآمدهاند.
تز دکترای او مقایسهای تصویری است میان آثارش با بناهای ایرانی اعم از کاشی کاری و مجموعه بناهای کاشان. او تاکنون بیش از ۲۰ نمایشگاه انفرادی در ایران و دیگر کشورها برگزار کرده و چندین جایزه بینالمللی را دریافت کردهاست. علاوه بر نقاشی و چاپ دستی (لیتوگرافی و حکاکی روی فلز)، پرورش درختچههای مینیاتوری بنسای نیز بخشی از آفرینشهای هنری این هنرمند نقاش است. همایون سلیمی در کمیتههای داوری و انتخاب دوسالانههای نقاشی و مجسمهسازی ایران نیز شرکت داشتهاست.
دورهی اول نقاشیهای همایون سلیمی حالوهوایی نزدیک به نگارگری داشت، اما رفتهرفته تحت تاثیر ویژگیهای معماری ایرانی به سمت انتزاع هندسی محض سوق پیدا کرد.
«سه اصل، یعنی هارمونی، توازن و سادگی در نگاه من، عناصر زیباییشناسی ایدئالی هستند که با جستجوی شرایطی کاملا آزاد و رها سعی میکنم به آن دست یابم و از این رهگذر به آرامش برسم.» این هارمونی از طریق تکرار ریتمهای هندسی، فرمهای لوزی، ستارهها، مستطیلها ومربعها و کمپوزیسیون کلی پدید میآید.
مهارت او در استفاده از آکریلیک و رفتار او با این رنگماده مانع از غلبهی مبنای هندسی ترکیببندی میشود و خصلتی نقاشانه و پویا به آثار او میبخشد. او به شکلی ماهرانه از بافتهای حاصل از رنگشویی، رنگگذاری و رنگسایی استفاده میکند و به اتفاقات ناشی از رنگماده مجال بروز میدهد.
به بهانه نمایشگاه رو بهزندگی و نمایش آثار همایون سلیمی در گالری دیدار با این استاد دانشگاه و هنرمند نوگرا به گفت وگو نشستیم که در زیر می خوانید:
-با توجه به پیشینه و قدمت هنری شما چه شد که همایون سلیمی به این مرحله از هنر دست پیدا کرد، در واقع منظور آن نگاه نوگرا، آبستره و انتزاع ناب موجود در آثارتان است؟
اگر بخواهم دقیق بگویم این اتفاق زمانی شروع شد که من در بوذار پاریس تحصیل میکردم. در آن دوران خوشبختانه با استادی دوره داشتم که خیلی خوب من را متوجه نوآوریهای هنری میکرد. برای مثال میتوانم خاطرهایی از ایشان تعریف کنم؛ یاد دارم که استاد به سطل های زباله سر میزد و از آنجا ابزار و دور ریزهایی پیدا میکرد و به کلاس میآورد تا به عنوان چیدمان یک طبیعت بیجان از روی آن ها نقاشی و طراحی کنیم.
در آن دوران دانشگاه بوذار فرانسه کنکور ورودی داشت و به یاد دارم که یکی از دوستانم برای امتحان ورودی با من کار کرده بود. زمانیکه در دانشگاه شروع به تحصیل کردم به همان روش کار کردم، به عبارتی ملموستر یک ته رنگ میگذاشتم و با چند ضربه قلم کار را تمام میکردم.
در آن دوران استادم کتابی از هانری ماتیس آورد و از من خواست که به آن نگاه کنم. در وهله نخست در نگاهم کار خوشایندی نبود، از این رو وقتی کار میکردم سعی بر این داشتم که سرانجام آن یک کار قوی باشد. با این حال باز هم به نتیجه ی مد نظر استاد نمیرسیدم تا اینکه متوجه شدم باید کمی رهاتر از آنچه هست و فراتر از آن کار انجام دهم که حاصل آن شد آنچه امروز مخاطب در آثار همایون سلیمی میبیند.
در واقع در آتلیه شخصی خود با گواش روی مقواهای A4 شروع به نقاشی کردم و در ادامه آنها را به استادم نشان دادم. قسمتهایی که در اثر خوب بود را به اتفاق جدا میکردیم و در نهایت به این نتیجه میرسیدم که چه کار باید بکنم. از طرفی دیگر در آن دوران تمرکز زیادی بر روی نقاشیهای مینیاتور ایرانی به سبک و سیاق خود داشتم که بسیار مورد توجه استاد قرار گرفتهبود.
از موتیفهای مربع و شش ضلعی موجود در آثار مینیاتور بهرهمند میشدم، از این رو فرم و رنگ به این روایت بود که در آثارم پدیدار شد و هویت معنایی و مفهومی امروزی را پیدا کرد.
- در مجموعه گلهای پنجپر که به صورت تکرار در فرمهای رنگی مختلف به اجرا در آمدهاست، آیا این تکرار و مرکزیت ایجاد شده توسط نمایش گلها عمدی بودهاست و در پس آن مقصود و ایده خاصی از لحاظ جنبه مفهومی نهفته است؟
به صورت ناخودآگاه از معماری خیلی تاثیر گرفتهام. گل هایی که در آثار میبینید بر روی یک دیوار سفید دیدهبودم که تصمیم گرفتم در گراور آنها را امتحان کنم، از همینجا بود که این گلها به مجموعه آثار من افزوده شدند و تا امروز همچنان هستند.
- مخاطبان آثار همایون سلیمی در هر نمایشگاه با یک دستآورد جدیدی روبرو میشوند، این بار با جمعی از دستآوردهایی که تاکنون داشتهاست مواجه هستند، آیا این نمایشگاه مروری بر آثار محسوب میشود یا جنبه های دیداری و بصری دیگری در آن وجود دارد؟
بله این نمایشگاه سه گانهایی از آثار من در این چند دهه است که گلها، مکعبهای سیاه و کلاژها را شامل میشود. ناگفته نماند که طراحی هایی از دوره های پیشین من نیز در این نمایشگاه هست.
- در آثارتان یک پارادوکس معنایی وجود دارد مثل نظم و بی نظمی که کمی هم جنبهی شاعرانه و عارفانه پیدا میکند، این پارادوکس معنایی را برای مخاطبان خود چطور تعریف و تحلیل میکنید؟
در واقع آنچهکه در خلق آثار من اتفاق میافتد از در هم آمیختگی لایههای رنگی است. وقتی رنگ ها را روی هم دیگر میگذارم گاهی به آن نتیجه مطلوبی که میخواهم میرسم و در آن زمان که احساس کنم کافی است شروع به سابیدن و بر داشتن لایه ها از روی اثر میکنم روش کاری این چنین است که در مواردی نتیجه آنچه که میخواهم نمیشود و باید مجدد کار کنم. نظم و بی نظمی پیشآمده در آثارم که در سوال به آن اشاره کردید به خودی خود پیش آمده و از پیش تعیین شده نیست.
- در یک یا چند دوره کاری شما که در این مجموعه نیز بهنمایش درآمدهاست گرایش و توجه شمارا به سمت و سویی از معماری بازگو میکند، آیا این گرایش اجرایی با دلیل و ایده خاصی همرا شده است؟
قبل از اینکه پاسخ سوالتان را بدهم بهتر است به مسائل تاثیر گذار دیگر در آثارم هم اشارهایی داشته باشم. از جمله تاثیرات مشهودی که میتوانم به صورت مستقیم راجع به آنها صحبت کنم و مخاطب نیز با کمی کند و کاو در آثار مجموعه متوجه آن میشود؛ توجه و تاثیرگذاری کالیگرافی، مینیاتور، سفال، شعر، موسیقی و بافت است که اثر گذاری چشمگیری در آثار من داشته است. جالبترین قسمت بهرهگیری از مباحث ذکر شده این بود که اول کار را انجام میدادم سپس متوجه شباهت هایش با بافت ها و مطالب یاد شدهایی که پیشتر بهآن اشاره کردم میشدم. درواقع یک سری مباحث درون ناخودآگاه آدمی و هنرمند وجود دارد که ناخواسته تاثیرات خود را بر آثار که توسط او خلق میشود میگذارد.
در ادامه باید بگویم که از طرف خاندان مادری اصالتا کاشانی هستم. برای تحقیق پایان نامهام سفری به اصفهان داشتم و در آن جا متوجه شدم که چقدر فضاهای کاری و بافتهای معماری آنجا شبیه به کارهای من است. از این رو از آنها عکاسی کردم و عکسها را با خود به پاریس بردم و آنها را به استاد راهنمایم نشان دادم. در مرحله ی بعد احساس کردم که اگر به کاشان سفر کنم و از بافتهای تاریخی آنجا عکس بگیرم ارتباط موضوعی بیشتری پیدا خواهم کرد.
در آن زمان وقتی ایران بودم در دانشکده هنرهای زیبا به صورت حقالتدریسی کار میکردم. در آن دوران از رئیس دانشگاه که آقای چمران بود برای رفتن و بازدید از استانهای مختلفی همچون مشهد، کاشان، اصفهان و غیره نامه گرفتم. اما فقط توانستم به کاشان، نطنز و ابیانه سفر کنم. به اولین جایی که در کاشان رفتم یک خانه متروکه بود بسیار شوکه شدم. از آنجا انقدر عکس گرفتم که یک حلقه فیلم را تمام کردم. بعد از بازدید از کاشان و عکسبرداری به نطنز سفر کردم و آنجا هم چندتا عکس گرفتم.
در آخر به ابیانه سفر کردم و متوجه شدم که چقدر بافت و فضای معماری آنجا به کارهای من نزدیک است. در پایان سفر عکسها را در تهران چاپ کردم و با خود به پاریس بردم. عکسها را روی میز چیدمان کردم و همینطور که به آنها نگاه میکردم متوجه شباهتهایشان در آثارم میشدم که به صورت ناخواسته به وجود آمده بود یا تاثیر خود را در ناخودآگاهم از پیش گذاشته بود.
- در جهان بینی شما خلق یک اثر هنری تا چه اندازه میتواند عاملی برای بازگو کردن ایدهها و دیدگاهتان نسبت به افکار درونتان باشد؟
زمانی که شروع به کار میکنم اصولا به مسئله و یا مطلب خاصی فکر نمیکنم، اما قطعا گلها در ذهن من هستند. میتواند منشا آن علاقه بسیار من به گل و گیاه باشد. مثل حجم سبزی که در نمایشگاه مشاهده میکنید. یک درختچه را درون یک سنگ کاشتهام، سرسبز و سر حال. در آن دوران قدیم یک گروه بودیم که اکثرا هم ژاپنی بودند، هرسال یک دفترچه از کارهایمان درست میکردیم که در آن ۱۲ الی ۱۴ اثر چاپی بود. لیتو گراف آن گروه من بودم، بقیه سیلک و گراور کار میکردند. در آن دفترچه هم یک کار دارم که زیر آن نوشتهام بیا تا گل برافشانیم. اما هنوز به نتیجه قطعی نرسیدهام که علاقه و گرایش من به کشیدن و خلق اینگونه گلها از کجا نشات میگیرد.
- همایون سلیمی علاوه بر نقاشی علاقه به پرورش گیاه بونسای دارد، این علاقهمندی از کجا شکل گرفتهاست و آیا بر روی آثار و نحوه اجرای کارهایتان تاثیر گذار بودهاست؟
من از کودکی به درخت و پرورش گیاهان علاقه داشتم. برای مثال به یاد دارم که در خیابان قدم میزدم و دیدم یک افرا که خیلی کوچک بود در کنار یک جوب آب در حال رشد و البته در خطر بود. آن را در آوردم و در باغچهی پدری که آتلیه امروزی من هست کاشتم. به همین شکل با درختان و گیاهان دیگر هم برخورد میکردم در باغچهی پدری میکاشتم و آنها بذر میدادند و اینگونه شد که من به پرورش گیاهان بیشتری پرداختم. علاقه من به گل گیاه شاید بی تاثیر نباشد و به نحوی در آثارم برون ریزی میکند. در کل همیشه علاقه به کشیدن طبیعت خصوصا فضای مه آلود شمال را داشتهام.
- در آثار شما مهمترین مرحله از ایده تا اجرا کدام محسوب میشود؟ آیا این دو مرحله پیوسته و وابسته به هم هستند؟
قطعا مرحله اجرا از دیگر مراحل مهم تر محسوب میشود. در این مرحله است که من شروع به سابیدن رنگها میکنم. اگر آنچه که مد نظر دارم از این روند کاری استخراج شود از آن عکس میگیرم و کار را تمام شده میبینم. مواقعی هم پیش آمدهاست که کار آنچه که میخواستم از آب در نیامده و باید بیشتر روی آن کار کنم.
- آیا در خلق یک اثر نقاشی ، طراحی و نقاشی دو عامل مجزا از هم محسوب میشوند؟ آیا در خلق یک اثر نقاشی آبستره مثل آثار شما طراحی از اهمیت و جایگاه ویژهایی برخوردار است؟
در فضای آبستره و انتزاع طراحی از اهمیت ویژهایی برخوردار است. وقتی در پاریس درس میخواندم، آن زمان در آمریکا و فرانسه طراحی یک رشته تحصیلی جداگانه در دانشگاه ها بود و من دوستانی داشتم که در این رشته تحصیل میکردند.
در خلق آثار من پایه و اساس اولیه طراحی است. همین پایه و اساس بودن، بر مهم بودن طراحی اولیه و اهمیت آن در ایجاد و پیدایش یک اثر نقاشی نشانگر هم آوایی بصری این دو باهم است که موجب ایجاد یک اثر هنری درست و با اصالت میشود.
- دانش تئوری و فلسفی در خلق یک اثر هنری تا چه اندازه تاثیر گذار است؟
در خلق یک اثر هنری دانش تئوری و فلسفی تا اندازهایی میتواند تاثیر گذار باشد ، اما آنچهکه بیشترین تاثیر را در روند کار میگذارد و آن را به یک اثر هنری ناب تبدیل میکند، داشتن خلاقیت و بهرهگیری درست از آن است.
نمایشگاه همایون سلیمی با عنوان "رو به زندگی" از تاریخ ۷ دی ماه ۱۴۰۳ تا تاریخ ۲۸ دی ۱۴۰۳ در گالری دیدار به آدرس: میدان هفتتیر، خیابان مفتح جنوبی، خیابان ورزنده، خیابان ملکالشعرا، کوچه مبینی، شماره ۱۰ برگزار است.