سرویس‌های خبری
شناسه خبر : 47787
تاریخ انتشار : 1403/05/14 06:48

جوآن میچل؛ نقاشی که همه چیز را رنگی می دید



جوآن میچل از هنرمندان نسل دوم نقاشان اکسپرسیونیسم انتزاعی که گرچه بیشتر عمر حرفه‌ای خود را در فرانسه گذراند؛ یکی از مهمترین اعضای جنبش اکسپرسیونیسم انتزاعی آمریکا محسوب می‌شود.

به گزارش تجسمی آنلاین، میچل همراه با لی کرزنر، گریس هارتیگان، هلن فرانکن‌تالر و الین دکونینگ، از معدود نقاشان زن دورهٔ خود قلمداد می‌شود که توانست توجه و اقبال عمومی را به خود جلب کند. نقاشی‌ها و چاپ‌های او در موزه‌ها و کلکسیون‌های سراسر آمریکا و اروپا به نمایش گذاشته شده‌اند.

جوآن میچل در شیکاگو در ایلینوی متولد شد. پدرش جیمزهربرت، هنرمند آماتور و متخصص پوست مشهور بود که سرانجام به سمت ریاست انجمن پوست آمریکا منصوب شد و مادرش ؛ ماریون سترابل میچل، هنرمند و شاعر که به کار ویرایش در مجلهٔ شعر همراه با هریت مونرو مشغول بود. 

میچل از طریق مادرش با شاعران صاحب نامی مانند ازرا پاوند، تی. اس. الیوت، دیلن توماس و تورنتون وایلدر ملاقات کرد. او نیز مانند مادرش عشقی عمیق و پایدار به ادبیات و اشتیاقی خاص به شعر داشت. 

اولین برخورد و مکاشفهٔ هنری میچل، در پنج سالگی و حین نقاشی با مداد رخ داد. اولین کارهای او در دوازده سالگی در مدرسهٔ فرنسیس دابلیو پارکر؛ مدرسه‌ای مترقی که در آن ثبت نام کرده بود، به نمایش درآمدند.

نقاشی‌های او مهیج، دارای کیفیت حرکتی و گسترده هستند و معمولاً دو پنل جداگانه را پوشش می‌دهند.منظره پردازی، سوژهٔ ابتدایی مورد توجه او بود. 

او با ضربات گاهی خشن قلم مو، بربوم آماده نشده یا زمینهٔ سفید کارمی‌کرد. نقاشی‌های او بسیار تأثیرگذارند. در فاصلهٔ سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۴ میچل، از شیوهٔ سراسری و رنگ‌های روشن ترکیب بندی‌های اولیه اش فاصله گرفت و به جای آن استفاده از رنگ‌های تیره و توده‌های رنگی مرکزی متراکم را برای بیان عنصری بد وی را آغاز کرد. 

آثار میچل ویژگی‌های غیرخطی سبک پالک یا کلاین را در خود محفوظ داشته و به‌طوری فزاینده در چارچوب بزرگ ساختاری ساده شده‌ای سازمان یافته‌اند. آثار دههٔ ۱۹۷۰ او که در آن‌ها یک طرح رنگی ظریف و کلی با تکه‌هایی از بافت استادانه قلم کاری شده به هم آمیخته است، به‌طور کلی نظم یافته تر و غالباً پراکنده تر می‌شوند.

میچل در مقابل تکرار خود مقاومت می‌کرد و همین مقاومت باعث شد هیچ موتیف امضا شده‌ای ازخود به جا نگذارد جز تأثیری از واریاسیون‌های موسیقایی بر درونمایه‌ای ساکن. میچل مردم و اشیا را رنگی می‌دید. رنگ و احساس برای او یکسان بودند. 

او می‌گفت:" من از گذشته برای خلق تصاویرم می کنم. من همهٔ گذشته را می خواهم...حتی تو و من در نور شمع درقطار... و تمام معشوقه‌هایی که داشته ام و تمام دوستانم..هیچ چیز خاتمه نمی‌یابد.این همه، بخشی از من است و من می خواهم با آن روبرو شوم و با آن بخوابم...رویاها ... و آن را نقاشی کنم."

رنگ در آثار چاپی میچل نیز نقشی حیاتی دارد. در کتابی که هم‌زمان با شوی بزرگ مرکز هنری والکر منتشرشد؛ ای –سی – گوسن اشاره می‌کند: نسل نقاشان اکسپرسیونیست انتزاعی که میچل از آن برمی آمد، همواره سوژه‌ای انتزاعی با معانی و دلالت‌های مجرد و غیر مادی را جستجو می‌کرد؛ به رغم اینکه ادعا می‌کرد باور دارد هنر پیام خود است. اما برخلاف نقاشان معاصر که سوژهٔ خود را در پروسهٔ نقاشی کشف می‌کردند، میچل کارش را از روی ایده‌ای آغاز می‌کرد و کار را برآن استوار می ساخت. 

گوسن اضافه می‌کند؛ گرچه چاپ‌های او بیشتر چاپ هستند تا نقاشی یا کاری بر روی کاغذ؛ قطعاً مسایل و راه کارهای کارمیچل را در طی سال‌ها کار هنری، بازمی تابانند. این آثار همچنین روزنه‌ای هستند برای هنری که برای او در نقاشی قابل دستیابی نبوده‌است، بنابراین آشکارا مجموعهٔ آثار او را به عنوان یک کل، وسعت می‌بخشند. یکی از این روزنه‌ها احساس آشکار از آسودگی و رهایی از دشواری نقاشی کردن است

نظرات
شما اولین نظر دهنده باشید.

نظر شما






کلیه حقوق این سایت برای تجسمی آنلاین محفوظ است
با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شماره 85173
نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است
Copyright © 2019 www.‎TajasomiOnline.ir‎, All rights reserved.
Powered by www.dorweb.ir