به گزارش تجسمی آنلاین، شکلگیری این جنبش تا حد زیادی واکنش به انقلاب صنعتی،هنجارهای اجتماعی و سیاسی آریستوکراتیک در عصر روشنگری و توجیه عقلانی طبیعت بر اساس علم بود، که در واقع همگی عناصر مدرنیته هستند.
این جنبش بیش از همه در قالب هنرهای تجسمی، موسیقی و ادبیات جلوهگر شد اما بر تاریخنگاری، آموزش، شطرنج، علوم اجتماعی و علوم طبیعی نیز تاثیر مهمی گذاشت. تاثیر چشمگیر و پیچیده رمانتیسم بر سیاست نیز انکارنشدنی است کمااینکه متفکران رمانتیک بر لیبرالیسم، رادیکالیسم،محافظهکاری و ملیگرایی اثر مهمی گذاشتند.
جنبش رمانتیسم، احساسات شدید را منبعی اصیل برای تجربه زیباییشناسانه میدانست و بر احساساتی از قبیل ترس، وحشت و حیرت تمرکز داشت، بهخصوص در مواجهه با زیبایی متعالی و زیبایی طبیعت.رمانتیسم، هنر فولکلور و عرف باستان را به جایگاهی والا و اصیل بالا کشید و خودانگیختگی را نیز خصوصیتی مطلوب معرفی کرد.
برخلاف خردگرایی و کلاسیسیسم در عصر روشنگری، رمانتیسم گرایش به قرون وسطی و عناصر هنری و روایی منتسب به آن دوره را احیا کرد تا راهی برای فرار از رشد جمعیت، گسترش بیرویه شهر و پیامدهای انقلاب صنعتی فراهم کند.
هرچند جنبش رمانتیسم در جنبش طوفان و طغیان آلمان ریشه داشت که شهود و احساس را به خردگرایی عصر روشنگری ترجیح میداد،اما رخدادها و ایدئولوژیهای انقلاب فرانسه نیز جزو عوامل اثرگذار در شکلگیری این جنبش بودند و بسیاری از پیشگامان رمانتیک، چهرههای انقلابی و سمپات با انقلاب فرانسه بودند.
رمانتیسم ارزش والایی به دستاوردهای «قهرمانانه» افراد و هنرمندان میداد و این دستاوردها را مایه ارتقای کیفیت جامعه میدید. رمانتیسم همچنین تخیل فردی را مرجعی انتقادی میدانست که از مفاهیم کلاسیک قالب هنر رها میشود و فراتر میرود.
در نیمه دوم سده نوزدهم، رئالیسم به عنوان قطب مخالف رمانتیسم مطرح شد. افول رمانتیسم طی این دوره، همراه با تغییرات اجتماعی و سیاسی مهمی بود.