به گزارش تجسمی آنلاین، آرش نظری هنرمند جوان ایرانی با خوانشی متفاوت از هنر معاصر ایرانی آثار خود را در گالری لیلا هلر در منطقه السرکای دبی به نمایش گذاشته است.
این دومین حضور آرش نظری در لیلا هلر گالری ست؛ آرش نزد جامعه هنری به خوانش های معاصر از سنت و آرایه های تصویری کهن شهرت دارد و این بار تأویل پذیرتر از همیشه به سراغ مینیاتور ایرانی رفته و از زاویه ای کاملن نو به این مهم پرداخته است.
آرش نظری در تشریح شکل گیری آثار این نمایشگاه نوشته است:
" نام من شعر" نگارگری شاعرانه است، بر اساس شعر است، اقتباسیست شاعرانه از اشعار. اشعاری نه برای خواندن، بلکه برای دیدن، نقاشیهایی نه فقط برای دیدن، بلکه هم برای خواندن.
داستان زیادی برای گفتن نیست، جنگ ها و نبردهایی پی در پی برای تسلط بر سرزمین های حاصل خیز، کشورگشاییهای پی در پی در طمع حکمرانی بر سرتاسر عالم، ویرانی ها و از نو ساختن ها برای جاودانه شدن در دل تاریخ و هراس از یاد رفتن در دل تاریخ، و پی در پی ویرانی کاخ ها و تمدن ها و از نو ساختن تمدنی نو بر ویرانه های تمدن پیشین. از پی تمام این تاخت ها و تاراج ها آنچه ماند معدود بناها بود و معدود شعرها و معدود نقش ها، گاهی بر دیوار بناها و گاهی در دل کتاب ها، و گاه در یادها. رنگ ها ماندند... نقش ها ماندند.. و کلام.
نگریستنهای طولانی بر نگاره ها چیزی جز حسرت برایم در پی نداشت، مطالعه تصویری باز آفرینی نیازم بود، تا بتوانم ذره ذره آثار را زیر ذره بین ببینم و با عیار امروز بسنجم شان. باز آفرینی نعل به نعل هم که بیهوده بود.
برگه های آهار خورده جای خود را به بوم داد، حوزه دید تا جای ممکن وسعت یافت، رنگهای طبیعی و دست ساز طلایی و اخرایی و زرد و قرمز بالطبع جای خود را به رنگ روغن دادند ، و قلم موهای ظریف و دست ساز موی گربه جای خود را به قلم موهای صنعتی موی مصنوعی.
آنچه در نقش و بازنقش ثابت ماند، در خیال من شاید،لذتی بود از نقش کردن دوباره نقشها، حسرت روزهای رفته و ناآمده جای خود را به رنگ هایی داد که اگر بوم مجال می داد از ازل تا ابد امتداد می یافتند، و فرم هایی اغلب متقارن که لبه های لذت و حسرت را از هم جدا کردند و مایه پیوندشان شدند.
این اقتباس گاه آزاد در کلیات و گاه پایبند در جزییات بر پایه چنین مطالعه بصری شکل گرفت که بخشی از آن با ادای دین به کتاب "نام من سرخ" با نام "نام من شانس" به نمایش در آمد.
از هر سو به نگارهها نگریستم؛ چه جنبه عرفانی و غیر زمینی، چه فراهم آورنده حض بصر سلاطین، تنها زیبایی دیدم، چه بیانگر زندگی اشرافی شاهانه و چه بیانگر اندیشه های عارفانه، بیانی خالص دیدم و دنیایی آرمانی، که نه تاریکی را پذیراست و نه نابرابری را. که همه چیزش زیباییست و زیبایی شناسیست، در صحنههای نبرد ترس و تاریکی رنج انسان را ندیدم، شاعرانگی حماسه دیدم . در ظفرمندی ظفرمندان طعم پیروزی چشیدم بدون ردی از تحقیر اسیران و دشمنان و دیوان، در بزم شاهان بردگی ندیدم و شأن و شوکت دیدم، در شکارگاه، رنج شکار و طمع طعام ندیدم و چابکی و رمش دیدم، و ، سادگی دیدم، سادگی به ظاهر کودکانه و در ورای تمام اینها حکمت دیدم.
نام من شعر آرش نظری تا ۲۱ فوریه به برقرار است.