به گزارش تجسمی آنلاین، دنیای نقاشی همواره پراز شگفتی وجزئیات بوده است.با این حال وجودنقاشیهای مشهوردر سایر تابلوهای نقاشی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.«پل گوگن» و«دیهگو ولاسکز»ازجمله هنرمندان نامداری به شمار میروند که در تابلوهای نقاشی خود، تابلوهای نقاشی دیگری را نیز به تصویر کشیدهاند.
چند سال پیش، دنیای هنر مرمت کامل تابلو نقاشی «دختری که در کنار پنجره باز نامه میخواند» اثر «یوهانس ورمیر» را جشن گرفت. یکی از اکتشافاتی که در جریان مرمت این نقاشی صورت گرفت، آشکار شدن تصویری از یک تابلو نقاشی تصویرگر خدای عشق بود که روی دیوار فضای داخلی تابلو دختری که در کنار پنجره باز نامه میخواند نقاشی شده بود و بعدها با رنگ پوشانده شده بود.
در نتیجه، این نقاشی بار دیگر تفسیر شد. اما این تنها نسخه از تابلونقاشی نیست که درون آن یک تابلو نقاشی دیگر به تصویر کشیده شده باشد. به دلایل مشخصی، نمایش تابلوهای نقاشی درون نمونههایی دیگر از نقاشیها را میتوان دید. شاید این روش مناسبی برای نمایش مجموعه آثار هنری باشکوه یک مجموعهدار هنری بوده است یا اینکه گاهی اوقات هنرمندان از این روش برای ادای احترام به منبعهای الهام و آثار هنری تاثیرگذار استفاده میکردند.
نقاشی صحنههای خودمانی در کشورهای اروپای شمالی و بهویژه در عصر طلایی هلند بسیار جدی گرفته میشد. پیشتر به «ورمیر» اشاره کردیم، اما بسیاری از هنرمندان دیگر نیز از تابلوهای نقاشی برای ترکیببندی آثار هنری خود در سبک «صحنههای خودمانی» استفاده میکردند. در بسیاری از نقاشیهای «ساموئل ون هوگزتراتن» (۱۶۷۸-۱۶۲۷) میتوانیم به نمایش سایر تابلوهای نقاشی را ببینیم. برای مثال در تابلو نقاشی «کفشهای راحتی» او اثر هنری هنرمند هم اثر خود، یعنی نقاشی «مکالمه» اثر «خرارتتر بورخ» را به تصویر کشیده است.
سلطنت و اشرافیگری همواره با دنیای هنر مرتبط بوده است. در نتیجه، این ارتباط به روشی برای نمایش قدرت و اعتبار به واسطه پرترهها و مجموعههای هنری باشکوه تبدیل شد. کیفیت داراییهای یک فرد به او اعتبار میداد. بسیاری از این افراد برای نمایش این قدرت و نفوذ از هنرمندان خواستند که گالریهای آنها در هلند را در تابلوهای نقاشی به تصویر بکشند. یکی از این افراد «لئوپولد ویلهم» بود که صاحب حدود ۱۴۰۰ نقاشی بود. این مجموعه هنری به اندازهای بزرگ بود که شش نسخه از مجموعه هنری او توسط «دیوید تینیرز» خلق شد.
نمایشگاه رسمی که تحت سرپرستی دولت فرانسه برگزار میشد و با نام «سالن» شناخته میشد، نیز در این نوع نقاشیها به چشم میخورد. این نمایشگاه سالانه از سال ۱۶۶۷ میلادی در پاریس آغاز شد. به مرور زمان «سالن» به رویداد بسیار مهمی تبدیل شد. در قرن نوزدهم میلادی بود که «سالن» به مهمترین رویداد دنیای هنر غرب تبدیل شد و از همین رو آثار هنری بسیار زیادی در آن به نمایش گذاشته میشدند. در این بین بسیاری از هنرمندان در تابلوهای نقاشی خود، «سالن» را به تصویر کشیدند. برای مثال «فرانسیس جوزف هیم» در تابلو سال ۱۸۲۴ «سالن» را نقاشی کرد.
هر هنرمندی تحت تاثیر هنری که پیشتر تماشا کرده یا افرادی که ملاقات کرده و آنچه که در زندگی تجربه کرده قرار میگیرد. گاهی اوقات این تاثیرپذیری را میتوان در سبک و تکنیک آنها دید، اما گاهی اوقات این ادای احترام را با نمایش یک نقاشی درون نقاشی دیگر میبینیم. یکی از مهمترین این نوع نقاشیها، تابلوی «ریسندهها» اثر «دیهگو ولاسکز» است که در آن صحنهای از افسانه «آراخنه» را به تصویر کشیده است و در پس زمینه نیز یک پارچه از نقاشی اثر «تیسین» را میبینیم.
یکی دیگر دلایلی که هنرمندان تابلوهای نقاشی دیگری را در نقاشیهای خود به تصویر میکشیدند، نمایش آثار قبلی خود به همراه جدیدترین اثرشان بود. یکی از این نمونهها خودنگارهای از «پل روبنس» است که در پس زمینه آن نقاشی «مسیح زرد» به تصویر کشیده شده است.
البته هنرمندان زن بسیاری خودنگارههایی به همراه آثار هنری خود خلق کردهاند.