تجسمیآنلاین: روزنامه اعتماد: پرویز براتی: تری ایگلتون زمانی گفته بود که از قرن هجدهم به بعد، اقتصادی دیدن اندیشه و عملکرد بشر به رویهای کاملا عادی و قابل تصور بدل شده است. اگر نخواهیم از نگاهی تقلیلگرایانه، این گزاره ایگلتون را با ایده شکاکان بازار هنر همسو بدانیم که همواره قائل به دستهایی نامرئی در پشت پرده تجارت آثار هنری هستند و کالایی شدن و بازارسازی نئولیبرال را از مسائل بغرنج و پایانناپذیر فرهنگ معاصر قلمداد میکنند؛ باید بگوییم این روزها حراجها در سپهر هنر ایران ارزش و جایگاهی ورای جنبههای صِرف اقتصادی پیدا کردهاند و در فقدان اعتبارسازی توسط موزهها، دوسالانهها و بنیادهای هنری، از جمله نهادهایی هستند که بر وجاهت یک هنرمند صحه میگذارند و توامان واجد ارزشهای زیباشناختی -اقتصادی در هنرند. حراجها همزمان، هم منزلت زیباییشناختی هنرمندان را مطرح میکند، هم بازار و اقتصاد آنها را. در چنین اتمسفری، خیلی دور از ذهن نیست که با نتایج حراجها به استنتاجهای فرهنگی هم برسیم. امروزه روز، در فقدان جایگاه پیشین نهادهای تاثیرگذار هنر؛ این بازار هنر است که سرنوشت آثار هنری را تعیین میکند و حراجها و موسساتی که در کار خرید و فروش آثار هنری هستند، به سبکها و مسیرهای هنری سمت و سو میدهند. شاید پرسیده شود این فرآیند، آثار هنری را صرفا به کالاهایی پولساز تبدیل نمیکند؟ در پاسخ باید گفت بازار به هنرمند تکلیف نمیکند که چه چیزی را خلق کند یا نکند. هنرمند اثر خویش را در زمانی خلق میکند که هیچ قیمتی ندارد و بازار هم به هنرمند نمیگوید که چه چیزی بسازد یا بکشد تا برای او به فروش رساند. یک اثر هنری مسیری طولانی را طی میکند تا به جایگاه فعلی برسد. گاهی سالیان دراز و گاهی چندین دهه زمان میبرد تا یک اثر هنری به ارقامی که واقعا سزاوارش است، برسد.
حراج پانزدهم و جهش بزرگ
با چنین پیشفرضی بهتر میتوان پانزدهمین حراج تهران را که جمعه 24 دی در هتل پارسیان آزادی برگزار شد، بررسی کرد. این حراج که میتوان مهمترین نهاد بازار هنر ایران در عرصه ملی خواندش؛ در رویداد ادواری خود موسوم به «حراج هنر مدرن ایران» عموما نسلهای آغازین مدرنیسم ایرانی را زیر یک سقف قرار میدهد و اینبار نشان داد سکانداران بازار هنر ایران همچنان استادان هنر مدرن هستند. نگارنده با این گفته علیرضا سمیعآذر مدیر این حراج همنظر است که نتایج حراج پانزدهم نشان داد مجموعهداران در نایابی کنونی مسترها، علاقه وافری به، به دست آوردن آثار خوب پیشگامان هنر مدرن ایران دارند و البته این اتفاقی است که در تمام حراجهای معتبر دنیا میافتد. هنگامی که آثار اساتید مدرنیست اروپایی و امریکایی در حراجها شرکت داده میشود؛ اغلب رکوردهای هنر معاصر و حتی پیش از هنر مدرن جابهجا میشود.
حراج پانزدهم تهران با فروش ۱۵۸ میلیارد و ۸۹۰ میلیون تومانی خود نشان داد که این رویداد، به هدف خود در رونقبخشی به اقتصاد هنر و ایجاد توازن میان قیمت آثار هنری ایرانی در بازار جهانی و داخلی دست یافته است. ارقام برآوردهای اولیه آثار، برای اولینبار در دوران افزایش قیمتها، شاهد جهشی بزرگ بود که البته این جهش بزرگ در قیمتگذاری آثار هنرمندان حاضر در حراج، روند طبیعی ناشی از افزایش نرخ تورم و ارز در اقتصاد ایران در یکی، دو سال گذشته را طی میکند؛ تورمی ناخوشایند برای جامعه ایرانی که برای هنر به نظر خوشایند میرسد؛ چراکه ارقام فروش آثار هنری را بالا برده و بسیاری معتقدند نوسانات ارزی کاملا به نفع هنر تمام شده است و در شرایطی که شوک اقتصادی به وجود میآید، مجموعهای مانند حراج تهران با اینکه ریسک فروش دارد، اما فروش خیلی خوبی داشته است.
در حراج پانزدهم تهران ۵۹ اثر نقاشی، ۸ مجسمه و ۱۳ تابلو نقاشیخط، به فروش رسید که مبین استقبال مجموعهداران از آفرینشهای هنرمندان مدرنیست ایرانی است. در این حراج رویداد، آثاری از هنرمندان تثبیت شده بازار هنر ایران همچون سهراب سپهری، پرویز تناولی، بهمن محصص، حسین زندهرودی، صادق تبریزی، منیر فرمانفرماییان، محمد احصایی، کوروش شیشهگران، منصور قندریز و... عرضه شد که مورد اقبال مجموعهداران هنری قرار گرفت. رکورد این دوره از حراج به مجسمه «شاعر نشسته» پرویز تناولی به قیمت ۱۴ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان اختصاص پیدا کرد که هماکنون رکورددار گرانترین اثر هنری بازار هنر ایران به شمار میرود؛ ضمن اینکه تناولی از سال 2008 بدین سو، رکورددار هنر خاورمیانه و شمال آفریقا در حراجهای بینالمللی نیز هست.
حراج تهران و تشکیک در اصالت آثار
حراج تهران هرازگاهی در آستانه برگزاری، با تشکیکهایی درباره اصالت آثاری که عرضه میکند روبهرو میشود. اما به باور سمیعآذر این تشکیکها بیمورد است؛ چراکه این حراج در بررسی آثار دست به کارشناسی دقیقی میزند و آثاری که عرضه میشوند، همگی شناسنامه دارند. سمیعآذر در این باره اضافه میکند: «اگر ما کمترین تردیدی نسبت به یک اثر داشته باشیم، آن را وارد حراج نمیکنیم. البته تشکیک در اصالت آثار ِحراجها، خاص ایران نیست و در تمام دنیا عدهای در اثنای حراج شائبههایی را مطرح میکنند که در برخی مواقع باعث توجه بیشتر به آن اثر و رقم خوردن قیمت بالایی میشود.»
در روزهای منتهی به حراج پانزدهم، حرف و حدیثهایی نیز درباره میزان تعهد و مسوولیت این حراج در قبال اصالت آثار به وجود آمد که منتهی به انتشار اطلاعیهای از سوی این موسسه شد. در این اطلاعیه آمده بود مبنای تعهدات حراجگزار، همچون ادوار گذشته به قوت خود باقی است و وفق شرایط عمومی حراج تهران است که در قرارداد فیمابین حراج تهران و فروشندگان و خریداران آثار هنری منعقد میشود و در سایت رسمی حراج نیز درج شده است.
سمیعآذر درباره انتشار این اطلاعیه هم میگوید: «اطلاعیه حراج تهران به مفهوم شانه خالی کردن از مسوولیت حراج درقبال اصالت اثر نیست. ما چیزی که در ابتدا مطرح کردیم، اضافه کردن یک عبارت به معنای این بود که مسوولیت اصالت اثر را بین خریدار و فروشنده محول کنیم؛ چون ما فقط یک واسطه هستیم و این در تمام حراجهای دنیا مرسوم است. شما اگر اثری را از کسی که صرفا واسطه فروش است بخرید، اگر تردیدی درباره آن اثر وجود داشته باشد قطعا به صاحب اثر مراجعه میکنید و اگر فروشنده بابت تردیدها یا لغو کردن فروش زیانی را متحمل شود، میتواند از کسی که باعث این زیان شده شکایت کند. ما خواستیم تا این فضای حقوقی را برای صاحبان و مالکان آثار فراهم کنیم تا در برابر هر ادعایی بتوانند اعاده حیثیت کنند و انتظار داشته باشند که این ادعاها و شائبهها مورد پیگیرد قانونی قرار میگیرد و فردی که این موارد را مطرح میکند باید در مراجع ذیصلاح قانونی ادعای خود را اثبات کند. ولی فکر کردیم به خاطر برخی حساسیتها که برخی از اعضای جامعه هنری و رسانهها نشان دادند، زمینه روانی این کار فراهم نیست و خودمان مسوولیت این امر را برعهده گرفتیم. وقتی شما اصالت اثری را با تردید مواجه میکنید ضرری را به صاحب اثر متوجه میکنید و او مجاز است دعویای را علیه شما مطرح کند و از شما بخواهد این ادعا را به اثبات برسانید. ما خودمان درباره اصالت آثاری که در حراج میگذاریم تردیدی نداریم، چراکه اگر داشتیم آنها را وارد حراج نمیکردیم؛ ولی به جهت حساسیتی که به وجود آمد، ترجیح دادیم آن بند را حذف کنیم تا این تصور پیش نیاید که میخواهیم از تقبل مسوولیت اصالت آثار عقبنشینی کنیم و لذا مسوولیت تکتک آثار با ماست.»
دفتر حراج پانزدهم تهران هم بسته شد. میتوان با مرتضی کاظمی هم عقیده بود که جریانی در اقتصاد هنرهای تجسمی شروع شده که حراج هم یک نقطه از نمودار آن است؛ شاید نقطه عطف آن باشد یا نباشد؛ اما این جریان دارد آرامآرام به سمت تعادل و تثبیت معیارها میرود. حراج شاید نقاط ضعف، قوت و دستاوردهایی داشته باشد. شاید تبعات منفی هم داشته باشد؛ اما وزن آثار و دستاوردهای مثبتش بسیار بیشتر است.
حراج پانزدهم تهران با فروش ۱۵۸ میلیارد و ۸۹۰ میلیون تومانی خود نشان داد که این رویداد، به هدف خود در رونقبخشی به اقتصاد هنر و ایجاد توازن میان قیمت آثار هنری ایرانی در بازار جهانی و داخلی دست یافته است. ارقام برآوردهای اولیه آثار، برای اولینبار در دوران افزایش قیمتها، شاهد جهشی بزرگ بود که البته این جهش بزرگ در قیمتگذاری آثار هنرمندان حاضر در حراج، روند طبیعی ناشی از افزایش نرخ تورم و ارز در اقتصاد ایران در یکی، دو سال گذشته را طی میکند؛ تورمی ناخوشایند برای جامعه ایرانی که برای هنر به نظر خوشایند میرسد؛ چراکه ارقام فروش آثار هنری را بالا برده و بسیاری معتقدند نوسانات ارزی کاملا به نفع هنر تمام شده است و در شرایطی که شوک اقتصادی به وجود میآید، مجموعهای مانند حراج تهران با اینکه ریسک فروش دارد، اما فروش خیلی خوبی داشته است.