سرویس‌های خبری
شناسه خبر : 29577
تاریخ انتشار : 1400/10/07 23:39
نگاهی به نمایشگاه سعید نودهی در گالری اعتماد؛

فانتزی های ذهنی یک هنرمند



عبور از "خویشتن"؛ فانتزی هنرمندی است که با واکاوی آثار هنرمندان بزرگ از فرانسیس گویا تا بهمن محصص به دنبال شکل دهی به چالش های ذهنی خود است.

به گزارش تجسمی‌آنلاین، شروین‌کندری: نمایشگاه انفرادی فانتزی از تاریخ ۳ دی ماه تا ۲۱ دی ماه ۱۴۰۰در گالری اعتماد برگزار است. در نمایشگاه پیش‌رومخاطب با سه طیف بصری و اجرایی که همه از تفکر ذهنی سعیدنودهی هنرمند این آثار خارج شده‌؛ روبرو می‌شود.

نمایشگاه فانتزی آثار به سه تکنیک اجرایی آکرولیک، خودکار و میکس‌مدیا دسته بندی می‌شوند.

در استیتمنت این نمایشگاه به قلم خود هنرمند آمده است: "فانتزی موقعیتی غریب ولی باور پذیر، تفکری اغراق شده از خود اصلی ما در برخورد با عواملی که می‌خواهیم بیشتر دیده شوند. می‌تواند از شکل غذا خوردن تا برخوردهای اجتماعی، از شکل اندیشیدن تا عینیت بخشیدن، از شکل ایده پردازی کردن تا رفتار و تکنیک اجرایی اثر هنری و یا مقوله های دیگر، فراگیر باشد. فانتزی در اینجا شکلی از " عبور از خویشتن" است، منفی یا مثبت. در قالب تصویر اما، تنش بصری میان رفتارهای تزئینی و موضوعات جدی، ما را از بطن اثر دور می‌کند و تاملی کوتاه دوباره ذهن را برمی‌گرداند به همان فضای اصلی اثر.

این لحظه‌ی فراموشی و دوری، حاصل همین قاب‌ها و رفتارهای تجملاتی و فانتزی شده‌است." در ادامه به بهانه‌ی این اتفاق بصری تجسمی‌آنلاین مصاحبه‌ایی با سعید نودهی صورت داده تا مخاطب و جامعه تجسمی بیشتر با زیرساخت فکری هنرمند آشنا شود. 

نودهی
 

**آقای نودهی چه‌شد که در خلق آثارتان به این فضا دست‌پیداکردید؟

این فرم و شکل کار کردن همانطور که می‌بینید قبلا در کارها و مجموعه‌های به نمایش در آمده دیده نمی‌شد و نبود. در سال ۲۰۱۵ من بر روی یک مجموعه‌ی ۲۵ در ۳۵ با عنوان قهقه کار می‌کردم که در همین نمایشگاه هم ۱۰ اثر کوچک با همین اندازه داشتم. در آن مجموعه آثار روابط بین فیگورها توام بایک طنز مایه اندک بود، پیش‌تر نیز من در آثارم این طنز مایه وجود داشت با این تفاوت که مخاطب در لایه دوم و سوم کار با طنز موجود در آن روبرو می‌شد.

من در مجموعه جدیدم با عنوان فانتزی فقط یک جابجایی انجام دادم، یعنی آن طنزمایه حاضر در آثارم را در لایه اول قرار دادم و ان قسمت محتوایی،اجتماعی و شاید تلخ‌ترش را در لایه‌های زیرین قراردادم، به عبارتی یک اتفاق معکوس صورت گرفت در مجموعه تمبر من لایه‌های جدی رو قرار گرفته بودند و طنز حاضر در آثار در بخش‌ها و لایه‌های بعدی قرار می‌گرفت.  دیدگاه و نوع نگاه در آثار این مجموعه همانطور که پیشتر اشاره کردم معکوس شده‌است.

**چه‌مدت برروی پروزه‌ی فانتزی مشغول بودید؟

اگر بخواهم طبق سوال قبلی و در ادامه آن صحبت کنم، اولین بار این اتفاق در سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ در مجموعه قهقه پیش‌آمد. در واقع ریشه اصلی از آن زمان و در آن مجموعه شکل گرفت ولی اتودهای اولیه‌ای که برای مجموعه فانتزی زدم شاید اگر بخواهم کمی دقیق‌تر در مورد آن صحبت کنم  حدودا به یک سال و دو الی سه ماه پیش باز می‌گردد که من اتودهای اولیه را زدم و سپس به مرحله اجرا رسید. ریشه اصلی از مجموعه قهقه نشات می‌گیرد ولی فرمت اجرایی آن‌ها باهم تفاوت‌های چشمگیری دارند. به طور مثال ساختار فیگوراتیو کمی تغییر کرده‌است در مجموعه پیشین فیگورها کمی اکسپرسیوتر همراه با اغراق بیشتر هستند و در مجموعه فانتزی فیگورها کمی ملموس‌تر است، به عبارتی عینی‌تر و رئال تر برخوردها صورت‌گرفته‌است.

**ادبیات ایرانی و روایتگری اساطیر ایرانی در آثار شما چه نقشی ایفا می‌کنندو باتوجه به استافاده شما از اشعار کدام بر دیگری تاثیر گذار بوده‌است؟

من شروع به نقاشی کشیدن‌کردم و زمانی‌که نقاشی به اتمام رسید بعد از آن به دنبال شعر برای آن گشتم. در واقع ماجرا پیدایش این مجموعه به این صورت نبود که من از پیش شعر یا یک روایت  مکتوب در تاریخ را انتخاب کنم و در مورد آن شروع به خلق یک اثر نقاشی کنم، من آن‌را نمی‌پسندم چون در این صورت اثر من به یک تصویرسازی تبدیل می‌شد. من نقاش‌ام را بر اساس ساختار ذهنی که داشتم کشیدم مثلا روابط اجتماعی  موضوعی است‌که حدودا ۱۳ الی ۱۴ سال هست در آثارم به‌آن می‌پردازم و به شکل های مختلف نقش‌آفرینی می‌کند. 

روابط اجتماعی هم در این مجموعه شکل مختص به خود را دارد و به‌هیچ وجه از هیچ متنی تاثیر نپذیرفته‌است. عناصر حاضر در مجموعه نمایشگر تعاملاتی است‌که در فضای اجتماعی و رئالیستی که در آن زندگی می‌کنیم اتفاق می‌افتد و من فقط مقداری چاشنی طنز و اغراق در محتوا را به آن افزوده‌ام. شعرها بعدا اضافه شده‌اند هنگامی‌که اثر تمام می‌شد بر اساس محتوا و درون‌مایه موجود در آثار به دنبال شعر بین اشعار شعرا گشتم.

اشعار از حافظ، بیدل دهلوی، وحشی بافقی و موارد دیگر که بر اساس مناسبتی که در اثرم وجود داشت به دنبال شاعری و شعری گشتم که شاید نزدیک به کارم باشد. در نهایت به طور کلی شعرها آمدند که یک بار معنایی دوم و یا سوم به کارهای من بدهند. مخاطب اثر را می‌بیند، محتوای آن‌را برداشت می‌کند و در آخر به شعر نگاه می‌کند و آن را می‌خواند. شاید همین شعر که بعضی از نقطه‌های آن هم کم‌رنگ و گنگ‌تر شده‌است با خوانش هر مخاطب یک معنای جدیدی به آن اثر بی‌افزاید.

نودهی
 

**در آثار شما دیدگاه شمایل‌نگارانه دیده‌می‌شود، آیا با این اتفاق قصد برقراری ارتباط  با مخاطب و دنیای پیرامون خود را دارید؟

بله به شدت به این مسئله توجه می‌کنم، درواقع تنها اتفاقی که درحال رخ دادن است دیدن و برداشت مخاطب از آثار نمایشگاه است. اگر بخواهم دو وجه به نقاشی بدهم یک وجه مبانی آن محسوب می‌شودقسمتهایی که تعاملات بافت، خط، فرم، رنگ، ترکیب‌بندی، کمپوزیسیون و اتفاقات اینچنینی که این وجه برای من بسیار حائز اهمیت است و از آن بهره‌مند می‌شوم.

درواقع باید باشد تا یک اثر شاخص شود. وجه دوم بخش محتوایی و معنایی اثر است‌که برای من به همان اندازه از اهمیت ویژه‌ایی برخوردار بوده‌است، انتخاب رنگ‌ها، شکل‌رنگ‌ها، سوژه‌ها و جایگاه قرارگرفتنشان همه‌ی این‌ها در پشتیبانی کردن از محتوا به من کمک می‌کنند. برای من بسیار مهم هست که مخاطب در مقابل آثارم بایستد و محتوا و فرم‌های مختلف را بررسی کند و گاهی هم پیش آمده‌است مخاطب با رخدادی مواجه شود که پیشتر در زندگی شخصی و خصوصی‌اش با آن روبرو شده‌است که شاید در مجموعه فانتزی من کمی با اغراق بیشتر آن‌را به تصویر کشیده‌ام. مطمئنا مخاطب وقتی در مقابل آثار قرار می‌‌گیرد با آن‌ها همزاد پنداری می‌کند و شاید در مواقعی به صورت حقیقی برایش رخداده باشد.

**آیا کرونا، این پاندمی جهانی در برگزاری نمایشگاه شما با عنوان فانتزی تاثیر گذار بوده‌است؟

نه به‌هیچ وجه تاثیرگذار نبوده‌است، از اتفاق خودم برگزاری این نمایشگاه را به تاخیر انداختم. زمان نمایشگاه وقت دیگری در سال ۱۳۹۹ بود و بخاطر اینکه می‌خواستم پروژه‌ام پروژه‌ی بهتری شود، کامل‌تر، پخته‌تر و درست‌تر از آب در بیاید و آن چیزی شود که من می‌خواهم، یعنی آن ذهنیتی که دارم بر مجموعه آثارم قالب شود. حتی شکل کرونا هم بر آثارم تاثیر خاصی نگذاشته‌است.

نودهی
 

**زیرساخت‌های فلسفی و روانشناختی تا چه اندازه بر آثار شما تاثیر گذاراست؟

نمی‌توان گفت که مطالعه فلسفه در هنر و خلق یک اثر هنری بی تاثیر است، از این رو بدون شک مطالعاتی در فلسفه دارم اما بیشترین تاثیر پذیری را از موضوعات روانشناسی و ناخودآگاه گرفته‌ام. مثلا وقتی ناخودآگاه کارل گوستاو یونگ یا حتی زیگموند فروید را مطالعه می‌کنم لذت می‌برم. بیشتر به دنبال مسائل عینی هستم که در حول محور زندگیم در حال رخ دادن است.

نودهی
 

شاید ناخودآگاه ربط پیدا کند و وصل شود به فلسفه‌ایی ولی اینکه من از آن‌جا برداشت کنم یا پیرو آن اتفاق، فلسفه تصویری را نقاشی کنم نه به این صورت نبوده‌است. من خودم را هیچ‌وقت محدود به یک نگاه نمی‌کنم برای همین در پروژه‌های مختلفی که از سال ۲۰۰۷ تا الان داشتم اگر ۶ مجموعه‌ام را به شکل نمایشگاه یا پروژه‌ی اصلی بخواهم در مورد آن‌ها صحبت کنم حداقل هیچ‌یک از این ۶ پروزه به هم  ارتباط تصویری ندارند. شاید ارتباط محتوایی باهم داشته باشند اما از لحاظ بصری غیر از آن است به این خاطر که من علاقه‌مندم کمی ذهنم را پرواز دهم و از لحاظ تصویری کمی منعطف تر باشم و در یک دیدگاه نمانم و گیر نکنم.

**استفاده از نمادهای امانیستی، حیوانی و طبیعت‌گرایانه در آثار شما پیام‌آور موضوع خاصی مثل محیط زیست یا اعتراض هستند؟

بله دقیقا همینطور است، شاید اعتراض آدم‌ها به خودشان باشد. نکته مهم اینجاست که حیوان و انسان های موجود در تابلوهایم برای من بیشتر نقش محتواهای مختلف را ایفا می‌کنند که در کنار هم بُعد معنایی بهتری را به خودم و مخاطبان آثارم القا  می‌کنند.  مخاطبی که این جریان را از ذهن من نمی‌بیند و خودش می‌خواهد تحلیل کند. قطعا من گاو یا گوزن را با همان ماهیت اصلیشان در آثارم بکار نبردم در هر بخش دارای محتوا و معنای خاص و متفاوتی است. به طور کلی همه‌ی عناصر بصری موجود در تابلوها روندی را پیش می‌گیرند که مکمل یکدیگرند و مفهوم های مختلفی درونشان نهفته است.

نودهی
 

**مطالعه و بهره‌مند شدن از زیبایی شناسی در هنر را چطور تعریف می‌کنید و از نگاه شما تئوری تا چه حد در خلق یک اثر هنری تاثیر گذار است؟

به نظر من تئوری اگر نباشد هیچ چِفت و بستی برای خلق اثر وجود ندارد. وقتی در مورد تئوری صحبت کنیم در واقع در مورد پایه اصلی داریم صحبت می‌کنیم. از نظر من هرچیزی که پایه ندارد خیلی سریع تخریب می‌شودو حتی نمی توان در مورد آن صحبت کرد یا مورد نقد قرارش داد. قطعا در مواردی شاهد بودید که چیزی را نقد می‌کنند، مطمئنا یک زیر ساختی دارد. چیزی که زیر ساختی نداشته‌باشد. مطالعه مبانی، پایه، زیبایی‌شناسی و زیرساخت و تئوری که در سوالتان هم پرسیدید صد در صد تاثیر گذار است. اگر من تمام روابط ذهنیم را به‌صورت محتوایی کنار هم چیدمان کنم و برزگترین شکل محتوایی در تصویر را بخواهم ارائه دهم ولی زیرساخت درست و دانش تئوری نداشته باشم مطمئنا هیچ اتفاق خوبی نخواهد افتاد.

**در خلق آثار شما مهمترین مرحله از ایده تا اجرا کدام است و طور کلی کدام بخش را مهمتر می‌دانید؟

مهمترین مرحله از ایده تا اجرا در ابتدا قبل از آن قرار دارد که مرتبط با سوال قبلی شما می‌شود. در ادامه در نظر می‌گیریم که همه‌ی مراحل های بصری در ذهن هنرمند شکل گرفت و یک سوادی بوجود آمد تا از یک ایده به یک اجرا برسد.  به نظر من سواد تئوری و بصری قبل از هرچیز باید شکل بگیرد. درواقع ما می‌خواهیم به نتیجه برسیم که یک اثر هنر چطور شکل می‌گیرد و فرایند خلق آن به چه صورت پیش می‌رود. همانطور که پیشتر اشاره کردم اولین مرحله داشتن سواد تئوری و بصری است تا سواد بصری شکل نگیرد من اگر بزرگترین ایده پرداز هم باشم مطمئنا به بار تصویر نخواهد نشست. مهمترین مبحث داشتن سواد بصری در مراحل بعد شناختن کادر و طراحی، طراحی و طراحی کردن، همچنین شناخت رنگ و بازی با آن است.

نودهی
 

بعد از گذشت و طی کردن این مراحل به مرحله ایده پردازی خواهیم رسید، در ادامه یک بخش جدیدی بوجود می آید آن‌هم مرحله رساندن ایده به تصویر است. در این مرحله وقتی من سواد و ایده‌اش را دارم، به چه صورت آن را به تصویر برسانم. این مرحله مجددا به یک جهش نیاز دارد و آن‌هم انتخاب سوژه و تصویر است. این انتخاب همان سر فصلی است که من را از یک آرتیست دیگر جدا می‌کند. بحث سوژه و اُبژه که در یک اثر هنری پیش می‌آید آنجا نقطه‌ی عطفی است‌که می‌تواند سوژه و اُبژه را به‌هم متصل کند. سه موردی که تا اینجا بهش اشاره کردم، سواد بصری، ایده و اجرا متصل به هم هستن و در آثار من مهمترین بخش بین ایده و اجرا قرار دارد. آنجایی که من درگیر هستم با سوژه‌های انتخابیم و تکنیک‌های اجراییم یک حالت گنگی هست، دقیقا همان بخشی که ناخودآگاه، خودآگاه را درگیر خواهدکرد، تکنیک را شکل می‌دهد و سوژه‌هایت را انتخاب می‌کند. به نظر من یک حالت وهم است، در ادامه تکنیک و جایگاه قرارگیری سوژه که همان کمپوزیسون می‌شودخود را به ایده می‌چسباند. این یک مسیر است تا یک اثر هنر خلق می‌شود.

**بهره‌گیری از آثار پیشینیان و مطالعه بر روی آن‌ها تا چه اندازه بر هنر شما تاثیر می‌گذارد؟

تاریخ هنر را دوست‌دارم و همیشه مثال اولم برای هنرجویانم بعد از درس دادن مبانی صفحه زدن تاریخ هنر و نقاشی است. دیدن، دیدن و دیدن نقاشی خواهد بود. من فکر می‌کنم تاریخ هنر بزرگترین معلم است همچنین بزرگترین معلم همه‌ی ما در دوره‌های کاریمان تاریخ هنر است. من تاریخ را صفحه میزنم و با دیدن آثار فرانسیسکو گویا لذت می‌برم.هنوز هم وقتی آثار خوان میرو و بازلیتس را میبینم حالم خوب می‌شود، تفکر اکسپرسیونیست‌ها و تکنیک ویلهم دکونینگ را می‌بینم یا ابعاد عجیب غریب انسلم کیفر را مشاهده می‌کنم روحیه می‌گیرم و از هر کدام چیزهایی مثل جسارت، کمپوزسیون، رفتار فیگور ، ترکیب فرم یاد می‌گیرم.

شاید به صورت واضح و مشهود در آثارم متوجه هیچ‌یک از این موارد نشوید ولی همه‌ی آن‌ها در ذهن من همیشه در حال چرخش هست و بی اغراق هر دو الی سه روز یک بار کتاب‌های تاریخ هنر و مراجعه تصویری را صفحه می‌زنم و سعی می‌کنم نکات ریز مورد نظرم را از آن‌ها دریافت کنم. به اعتقاد من باید از دوره‌ی رنسانس  و پیش از گوتیک یاد گرفت، حتی از نگارگری ایرانی وشکل ترکیب بندی‌هایشان تا دوره‌ی معاصر باید آموخت. در هنرمندان ایرانی دفورماسیون‌های عجیب غریب بهمن محصص همیشه من را به وجد می‌آورد. در آثار قدیمی‌تر سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ این قبیل دفورماسیون‌ها در آثارم وجود داشت.

نودهی
 

دفورماسیون های شدید از جنس خودم بودند. همچنین با رنگ گذاری‌های بهمن محصص کیف می‌کنم و با رفتار اردشیر محصص با قلم حال و احوالم خوب می‌شود.  علاقه من به برخورد های اردشیر محصص خصوصا در آثاری که باخودکار کار کردم و کارهای گذشته‌ام کاملا مشهود است، چه بسا آنجا هم خواستم دوری کنم و خودم باشم، امابه هر حال از تاریخ هنر تاثیر خواهیم گرفت و چه خوب که تاثیرها به درستی جمع شوند و توئه اصلی را بسازند و در نهایت شیفته‌ی سهراب سپهری هستم، بیشتر شیفته‌ی تفکر و تعاملات ذهنی‌اش هستم، همچنین تنه درخت‌هایش در ابعاد بزرگ را به‌شدت دوست دارم. 

نظرات
شما اولین نظر دهنده باشید.

نظر شما






کلیه حقوق این سایت برای تجسمی آنلاین محفوظ است
با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شماره 85173
نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است
Copyright © 2019 www.‎TajasomiOnline.ir‎, All rights reserved.
Powered by www.dorweb.ir