تجسمیآنلاین: روزنامه سازندگی: زینب مرتضاییفرد: رضوان صادقزاده نقش و رنگ را میشناسد و جدای از این شناخت فکر دارد، هنرمندی قوی که قوت آثارش نه فقط به درک درستش از نقاشی که به فکری که پشت هر اثرش وجود دارد هم برمیگردد و مخاطب را هم به فکر فرو میبرد. این هنرمند سبک خاص خود را دارد وما را در آفریدههایش با فضایی روبهرو میکند که در ادبیات بیشتر تجربهاش کردهایم، یک رئالیسم جادویی خاص که عمق و فکر هم دارد و مخاطب را با خود به یک سفر تصویری میبرد. البته خودش میگوید سبکی ندارد و با تلفیق نقاشی مدرن و سنتهای نقاشی ایرانی اثرش را خلق میکند و این برداشت من از کارهای اوست.
صادقزاده این روزها پرترهای از احمد مسعود در صفحهی اینستاگرامیاش منتشر کرده که بسیار مورد توجه کاربران قرار گرفته است. صادقزاده نقاش پرتره نیست و شاید همین هم توجه بسیاری را به کار متفاوت او جلب کرده است. با او درباره این اثرش گفتوگو کرده و دیدیم در جوانی از علاقهمندان احمدشاه مسعود شیر دره پنجشیر بوده و هرچند به تأکید خودش اصلا سیاسی نیست، اما خواسته طرحی از فرزند او که این روزها پای پنجشیر ایستاده است، طراحی کرده و حسوحالش را از این روزهای جهان به تصویر بکشد.
** شما نقاش پرتره نیستید، اما حالا پرترهای بسیار هنرمندانه از احمدمسعود نقاشی کردهاید که مورد توجه قرار گرفته است.
حق با شماست، من نقاش پرتره نیستم اما یک نقاش باید بتواند هر چیزی را نقاشی کرده و از عهده این کار هم بهخوبی برآید. پرتره، درخت، پرنده و گل، طبیعت بیجان و یا هر چیز دیگری که یک نقاش سراغش برود، به ارائه تصویری مطلوب برسد، در این حالت است که میتوانیم بگوییم نقاش تصویر را میشناسد و میتواند مواجهه درستی با آن داشته باشد. یک نوازنده که در نواختن تار تبحر دارد، میتواند گیتار و سهتار هم بنوازد، او تخصص اصلی خود را دارد اما آشناییاش با موسیقی موجب میشود از عهده نواختن دیگر سازها هم برآید. بنابراین نقاشی پرتره تخصص من نیست، اما باید بهعنوان یک نقاش باید از پس آن برآیم و هرچند تعریف از خود است اما خوشحالم که توانستهام این کار را انجام دهم.
** این روزها توجه بسیاری در جهان و بهخصوص ایران به مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود جلب شده است. انتشار پرتره مورد نظر نشان میدهد موضوع توجه شما را هم جلب کرده، دلیل این اتفاق چه بوده است؟
بیست سال پیش بود که احمدشاه مسعود ترور شد، آن موقع همیشه برای من و دوستانم عجیب بود که این مرد چگونه مقابل طالبان قیام کرده و در برابر اف.بی.آی هم کوتاه نمیآید. از چهره تا سلوک این مرد برای من و دوستانم جالب بود و اخبار مربوط به او را دنبال میکردیم. هرچند مشخص بود سرنوشت او هم مانند هر مبارز دیگری ترور شدن است، اما وقتی این اتفاق افتاد همهمان غمگین شدیم و تصویر او برای همیشه در ذهن من ماند.
** پس شما هم از همان نسلی هستید که احمدشاه مسعود در ذهنشان قهرمان بوده؟
بله و بعدها علاقهمندیام به او بیشتر شد، در نوشتههای مایکل بری با نکات جالبی دربارهاش روبهرو شدم. بری دوست نزدیک مسعود بوده و در دوران جنگ هم در چادر او کنارش حضور داشته است. او نوشته من عاشق نظامی بودم و مدام از این شاعر و حکیم ایرانی میخواندم، میدیدم که احمدشاه مسعود تمام روز میجنگید و شب در چادرش سعدی و نظامی میخواند. برای بری عجیب بوده که این مرد زیر حملات موشکی طالبان شعر میخوانده و با هم درباره ویژگیهای خاص سعدی بحث میکردهاند. اینها با من بود تا اینکه همه دیدیم طالبان یکشبه به هر فریب و نیرنگی که بود کشوری را تسخیر کرده و حتی پرچم آن را عوض کردند. درحالیکه همه دلسر بودیم، دیدیم پسر همان قهرمان در همان دره پنجشیر راه پدر را میرود، پسری رشید و رعنا و خوشتیپ که در مسیر پدر است.فکر کنم برای خیلیها حال خوبی بود و من هم در میان کارهای جدیام و تابلویی که یک ماه است درگیرش هستم، تصمیم گرفتم خستگی درکنم و پرترهای از او نقاشی کردم.
**هدف سیاسیای نداشتید؟
نه. من ابدا کار سیاسی انجام نمی دهم اما هر اثر هنریای ممکن است خودبهخود سیاسی شود و برای من هرچه هست نقاشی بوده و موضوعی که ذهنم را درگیر کرده است.