به گزارش تجسمی آنلاین، پروژه همکاری-محور بیتا فیاضی با عنوان "دایناسور دست و پایش را گم کرده" در یک ساختمان مسکونی در معرض نمایش است. فیاضی درباره شکلگیری این پروژه گفت: چندی پیش توسط مدیریت گالرى دستان از من خواسته شد از یک ساختمان خالی ١٠٠ ساله که محل زندگى علیاکبر صنعتى، نقاش و مجسمهساز ایرانى بوده است، بازدید کنم. مدت کوتاهى بعد از این بازدید تصمیم گرفتم که پروژهای را با همکاران خود در آن اجرا کنیم. در مدتى که به این فضا فکر میکردم یک ایده اولیه شکل گرفت و برایم مشخص بود که به یک کاراکتر مرکزی با جثهای بزرگ نیاز دارم.
او با بیان اینکه این کار یک پروژه مکان محور یا site specific است، ادامه داد: اژدها اولین موجودی بود که به ذهنم آمد، ولی اژدها ما را به شرق دور ارجاع میدهد و برای من زمان مهمتر از جغرافیا بود. بنابراین تصمیم گرفتم به یک کاراکتر زمان شمول فکر کنم و به دایناسور رسیدم. دایناسور موجودی ماقبل تاریخی است که ۲۳۰ میلیون سال پیش زندگی میکرده است و با توجه به اینکه اولین برخورد ما با دایناسور در موزههای حیاتوحش است، تصمیم گرفتیم این فضا را به یک موزه تبدیل کنیم. هر چیزی که منقرض میشود میتواند جایش در موزه باشد و همه چیزهایی که در موزه قرار میگیرند زمانی دچار یک موقعیت آخر زمانی شدهاند. با قدم زدن در این موزه ما در رفتوآمد بین زمانهای گذشته، حال و آینده هستیم.
فیاضی ادامه داد: انقراض، موقعیتهای آخر زمانی، تولد دوباره و حیات نو موضوع نمایش ماست و به این مسئله توجه داشتیم که چگونه انسان در طول زمانهای متوالی برای رسیدن به اهداف جاهطلبانه و به ظاهر بشردوستانهاش، به هر روشی که توانسته در حال تخریب بوده است.
او با بیان اینکه پس از انتخاب سوژه مرکزی، ایدههای بعدی نیز کاملا مرتبط با فضا شکل گرفته است، قصه خود را اینگونه تعریف میکند: دایناسور ما ۶۵ میلیون سال پیش بعد از جان سالم به در بردن از شهابسنگی که زندگی روی زمین را برای او و همنوعانش غیرممکن کرده بود، همه هیبت و جثه خودش را به دندان کشیده و در طول قرنها با تمام مصیبتهایی که حاصل حضور انسان بوده است، پیش آمده و به راه خودش ادامه داده است. با ورودش به زمان حال، تکههای شکستهبسته خود را با تلاش فراوان از درهای ورودی باریک این موزه به داخل کشیده، اینجا نشسته تا آنچه بر او گذشته را براى ما تعریف کند که شاید عبرتى براى ما شود. دایناسور در میان اجزای بدن پخششدهاش، از تخمهایش مراقبت میکند. تخمهای لکوپیس دار و کج و کوله که به آیندهای نامعلوم و پرمخاطره اشاره دارد. آن سوی دایناسور تعدادی درخت به عنوان نمونهای از درختان منقرض شده که زمانی جنگلهای انبوه را تشکیل میدادند، نگهداری میشوند تا روزی زندگی به آنها بازگردد، یا در انتظار آیندهای هستند که لیاقتشان را داشته باشد. وراى این چشمانداز هم عنکبوت مادهای دیده میشود که نوید حیاتى نو را میدهد.
او درباره ساخت دایناسور با ظروف شکسته گفت: چند سالی است که از چینى و ظروف شکسته در ساخت کارهایم استفاده میکنم و دایناسور ماقبل تاریخى نمیتواند با چیزى غیر از چینیهای شکسته ساخته شود؛ سفالهای سبز دستساز لالجین همدان کاملا مناسب ساخت این دایناسور بود.
فیاضی با بیان اینکه سایر آثار نمایشگاه نیز اشاره به رویدادهای آخر زمانی و انقراض به دست انسان معاصر دارند، گفت: حدود یک سال پیش، در ادامه یک سرى مواجهات و با کمک دوستان هنرمندم یک ابر هستهای با چینی شکستهها ساختیم. آن را در داخل ویترینی قرار دادیم و منبع نوری در آن تعبیه کردیم، ولی در آخر از نمایش آن صرفنظر کردم. در این نمایش، بعد از جلو رفتن قصه دایناسور متوجه شدیم چقدر بجاست که این قارچ هستهای در فضای ما در کنار دایناسور قرار بگیرد. فیلم "گودزیلا" که سال ۱۹۵۴ در ژاپن ساخته شد نگاهی منتقدانه به انفجار اتمی دو شهر هیروشیما و ناگازاکی بود که مسیر تاریخ جهان را کاملا تغییر داد. قارچ یا ابر هستهای مینیاتوری ما نیز در گوشهای از این موزه نگهداری و مراقبت میشود، همانطور که در گوشهای از ذهن ما قرار دارد و از وقوع آیندهای ناگوار خبر میدهد. در پشت قارچ هستهای فیلمى نمایش داده میشود از تست انفجار بمب هیدروژنى تزار در شمال روسیه که سال ١٩٦١ انجام شد. بمب تزار قدرتمندترین سلاح هستهای ساخته دست بشر است و این فیلم به تازگى در دسترس عموم قرار گرفته است.
فیاضی افزود: انیمیشنى با عنوان "دایناسورى به نام گِرتى" بر روى یک مانیتور نمایش داده میشود که در سال ١٩١٤ توسط انیماتورى به اسم وینزور مک کى (Winsor Mckay) ساخته شده و در نگاه اول این انیمیشن بسیار جذاب و مفرح به نظر میآید. گرتی در طول فیلم به دستور خالقش همانند حیوانات سیرک، ترفندهای بامزهای را برای تفریح مخاطب به کار میبرد. در پایان فیلم، صحنهگردان سیرک شلاق به دست به انیمیشن وارد میشود، بر کول گرتی میپرد و او را شلاق میزند و در جهتی که دستور میدهد با هم از صحنه خارج میشوند. درحالیکه در ۱۰- ۱۵ سال اخیر سیرکها مورد انتقاد قرار گرفتهاند زیرا رام کردن حیوان وحشی و حتی حیوان اهلی برای لذت و تفریح انسان بسیار غیرانسانی است. این کار حیوان آزاری تلقی میشود و حضور حیوان در سیرکها و واریتهها باید حذف شود.
او درباره پروژههای همکاری محور خود گفت: از آنجایی که تکرار و ازدیاد از شاخصهای کار من است، این مسئله ایجاب میکند که از دیگران در کار خود کمک بگیرم و حضور تکتک افراد در به سرانجام رسیدن ایدههایم بسیار مهم بوده است. پروژههای همکاری محور شامل همکارى تنگاتنگ گروهى در طول مدت زمانى مشخص براى ساخت یک اثر هنرى است. با تمرکز بر روی یک ایده مشخص و تصمیمگیریهای اجماعى.
"دایناسور دست و پایش را گم کرده" از مجموعه نمایشگاههای بیرون از دستان، حاصل همکاری بیتا فیاضی با رعنا دهقان، سپیده زمانی، سپیده سخاییفر، فربد الکایى، نریمان فرخی و افشین سعدىپور است و تا ۲۶ دی به نشانی خیابان حافظ، نرسیده به چهارراه کالج، نبش کوچه بامشاد، پلاک ۴۰۹ برپاست.
منبع:هنر آنلاین