سرویس‌های خبری
شناسه خبر : 23971
تاریخ انتشار : 1399/07/13 18:16
بررسی مکتب‌های هنری/ بخش دوم

پست امپرسیونیسم، خودکاوی هنرمندان دوران جدید



درست در زمانیکه منتقدان و گروه زیادی از مردم امپرسیونیست‌ها را به عنوان نقاشان جدی پذیرفته بودند خود امپرسیونیست‌ها و گروهی از پیروانشان نوعی عکس‌العمل نسبت به امپرسیونیسم نشان دادند تا پست امپرسیونیسم به وجود بیاید.

تجسمی‌آنلاین: ادیسه لطفی: درست در زمانیکه منتقدان و گروه زیادی از مردم امپرسیونیست‌ها را به عنوان نقاشان جدی پذیرفته بودند خود امپرسیونیست ها و گروهی از پیروانشان نوعی عکس‌العمل نسبت به امپرسیونیسم نشان دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که عناصر سنتی در هنگام نقاشی کردن امپرسیونیست ها از بین می رود. زیرا آنها صرفا به احساس لحظه ای نور و رنگ اهمیت می دادند و اصول و مبانی نقاشی در نقاشی هایشان از بین می رفت. آنها به این نتیجه رسیدند که باید به اصول و مبانی خط- رنگ- شکل- کمپوزیسیون و ترکیب بندی اهمیت بدهند. سه نقاشی که عهده دار این نگرش جدید شدند سزان- وان گوگ و گوگن بودند. نقاشی های این سه نقاش به صورت عمده ای از امپرسیونیسم اولیه فاصله گرفته بود. با توجه به اینکه آنها استفاده از رنگ های درخشان و ثبت نور را نادیده نگرفته بودند بنابراین لقب پست امپرسیون به آنها داده شد.

پست امپرسیونیسم در واکنش به امپرسیونیسم شکل گرفت. کمپوزیسیون در پست امپرسیونیسم قوی و کاملا فرموله شده بود. شکل ها در مقایسه با شکل های نقاشی های امپرسیونیست ها تخت نبودند. در واقع شکل ها به  احجام هندسی نزدیک می شوند. همچنین ترکیب بندی رنگ ها نیز تغییر می کند و از خاکستری های رنگی نیز استفاده می شود. البته پست امپرسیونیست ها مانند امپرسیونیست ها از رنگ های درخشان نیز استفاده می کنند.

پرسپکتیو نیز در کارها بیشتر است و نقاشی های آنها عمق بیشتری دارد. حرکت چشم بیننده به اندازه بیننده های کارهای امپرسیونیست ها سریع و زیاد نیست. بر روی ترکیب بندی اشکال زیاد فکر شده و کارها ثبت آنی اشکال- نور و رنگ نیستند. 

 

پل سزان

سزان را می توان پدر هنر مدرن دانست. او پیشرو پست امپرسیونیسم بود و در ابتدا مانند امپرسیونیست ها سوژه هایی چون طبیعت و موضوعات روزانه را برای کارهایش انتخاب می کرد و به رنگ و نور اهمیت خاصی می داد. او پس از مطالعات فراوانی که در مورد نقاشی امپرسیون انجام داد به این نتیجه رسید که در نقاشی امپرسیون کمپوزیسیون بسیار ضعیف است. سزان نه مانند رئالیست ها نقاشی می کرد و نه مانند امپرسیونیست ها. او شیوه خاص خودش را داشت.

او در حین کار کردن به دنبال یک کمپوزیسیون و ترکیب بندی منسجم و قوی بود و در مورد رنگ نیز در نقاشی های او رنگ باید ایجاد پرسپکتیو- نور- سایه- ژرفا- فاصله- شکل و حجم می کرد. او در مقایسه با امپرسیونیست ها از رنگ به شکل دیگری استفاده می کرد و در قسمت هایی از نقاشی که در پس زمینه قرار داشتند از رنگ های سرد استفاده می کرد و در قسمت هایی از نقاشی که جلو قرار داشتند از رنگ های گرم استفاده می کرد. و بدین گونه به تابلوهایش عمق و ژرفا می‌بخشید و با اشباع رنگ‌ها در هر شکل آنها را حجیم نشان می‌داد.

پل+سزان
 

او بر روی نقاشی از طبیعت مطالعات خاصی انجام داد و در زمان نقاشی از طبیعت می کوشید که یک نظم به طبیعتی که سوژه نقاشی اش بود بدهد و آن طبیعتی که در دست نقاشی داشت را از لحاظ تئوری کاملا بررسی می کرد و آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار می داد. جدای از مسئله کمپوزیسیون او بر روی رنگ هایی که در تابلوهای نقاشی اش بکار می برد کاملا مطالعه می کرد. او حس تصادفی بودن منظره مورد نظرش را در نقاشی هایش از بین برد و به دنبال یک ساختار محکم پیش رفت.
او فکر می کرد که طبیعت را باید به شکل استوانه- مخروط و کره نشان دهد. او بر روی حجم تاکید خاصی داشت و نقاشی هایش تخت نبودند و بر روی خواص خط- سطح- حجم و رنگ در تابلوهایش کار کرد. سزان در نقاشی هایش از مناظر طبیعی فضاهای روشنی را می آفرید که در آن فضاها از عناصر متعددی که در منظره وجود داشت استفاده می کرد و هر یک را از زاویه ای متفاوت نقاشی می کرد. که بعدها نقاشان کوبیسم از این ایده سزان استفاده کردند و خود در این زمینه پیشرو شدند. او اشکال را درک می کرد و ابعاد اشکالش در کشیدن مناظر تغییر می یافت و با یک پرسپکتیو تک نقطه ای یا دو نقطه ای درک نمی شد. در واقع نقاشی می ساخت که با سطوح رنگین از زوایای مختلف سطوح کاملا مجزا شده اند.

سزان در نقاشی کردن از طبیعت بی جان نیز روش خاص خودش را داشت. او در نقاشی از طبیعت بی جان راحت تر می توانست آزمایش های خودش را بر روی نقاشی اش انجام دهد. او هر یک از اجزاء تابلوی نقاشی اش را به شکل حجیمی نقاشی می کرد که به احجام استوانه- کره و مخروط نزدیک می شد. در مورد رنگ هایی که استفاده می کرد هم با توجه به اینکه مانند امپرسیونیست ها نور را در نقاشی هایش نگه می داشت هر شکلی با رنگ چنان کشیده می شد که حجیم بودن خود را بیشتر نشان می داد. در واقع او رنگ ها را تجزیه و تحلیل می کرد. از نظر او رنگ خود باید ایجاد عمق- شکل و حجم کند. نقاشی های سزان مختص طبیعت و طبیعت بی جان نمی شد. او نقاشی هایی از پرتره و پیکره آدمی نیز دارد. 

 

ونسان ون گوگ

ون گوگ در سبک پست امپرسیونیسم پیشرو بود و علاقه او به گذاشتن رنگ های درخشان بر روی بوم نقاشی اش آنقدر زیاد بود که گروهی آن را اکسپرسیونیست می دانند. او بر این باور بود که آنچنان رنگ را بر روی نقاشی اش قرار دهد که بتواند احساسات درونی خویش را بیان کند. خاصیت از فرم خارج کردن اشکال در تابلوهایش چنان بود که همچنان برخی او را اکسپرسیونیست می دانند.

شکست های زیاد او در زندگی در حدی بود که جسم او را به سوی بیماری و یاس کشاند. او حساسیت زیادی نسبت به جهان پیرامون خود داشت و این باعث شد تا مصالح خاصی را برای کار نقاشی اش برگزیند. در نقاشی های او خط- شکل و رنگ نشان دهنده استفاده خاص این نقاش از مصالح هنریش هستند. نقاشی های او از طبیعت نشان دهنده دید خاص این هنرمند از پیرامون خویش است. در ضمن او برای آفریدن نقاشی هایش از رنگ های خالص و درخشان به نحو خاصی استفاده می کرد. ضربات قلم موی او جهت گیری های خاصی داشتند و باعث از فرم خارج شدن اشکال در نقاشی های وی می شدند.  او در نقاشی هایی که از منظره و طبیعت دارد تصویر را آنچنان که ما می بینیم نمی دید. او هم جور دیگری مناظر را می دید و هم نسبت به سایر نقاشان جور دیگری آن را به نمایش در می آورد. در نقاشی های او هر شکلی نشان دهنده احساسات شخصی وی از آن شکل است. او نسبت به نقاشان دیگر به شدت به دنبال حرکت بود. حرکت چشم در کارهایش بسیار دیده می شود.

ونسان+ونگوگ
 

او در نقاشی هایش که از مناظر و طبیعت داشت از رنگ های بسیار درخشان استفاده کرده است. همچنین از خاکستری های رنگی کمتر استفاده کرده. در نقاشی هایی که از مناظر در شب دارد نیز از رنگ های بسیار درخشان استفاده کرده و نور خاصی در کارهایش دیده می شود. در نقاشی های او که پرتره یا سلف پرتره هستند نیز از رنگ های درخشان زیاد استفاده شده است. اما نه به اندازه نقاشی هایش که از مناظر یا طبیعت دارد. همچنین استفاده او از قلم مو در این سری از کارهایش به نوع خاصی است. از کارهای مشهور او می توان از کافه شبانه- آسمان پر ستاره و گل های آفتابگردان نام برد.

 

پل گوگن

گوگن شبیه سازی عینی را کنار می گذارد و بیان ذهنی را در نقاشی هایش برمی گزیند. رنگ نیز در کارهای او نقش عمده ای دارد. او رنگ را با سبک جدیدی به کار می برد. او از رنگ استفاده مستقیم می کند. بطوریکه وقتی لکه ای را سبز می بیند از رنگ سبز برای آن قسمت از تابلو نقاشی اش استفاده می کند و وقتی جسمی یا سایه ای را آبی کبود می بیند همان آبی را برای آن قسمت از تابلویش به کار می برد. همچنین دامنه کاربرد تزئینی کارهایش بیشتر از هم دوره های خودش است.

او با عشقی که به نقاشی داشت شغل دلالی با درآمد بالای خود را کنار گذاشت و به طور جدی تر به نقاشی پرداخت. او دو سال از عمرش را در دهکده های بریتانی غرب فرانسه گذراند و ده سال را در جزایر اقیانوس آرام به نام تاهیتی. سوژه های نقاشی او در دهکده های بریتانی بیشتر مذهبیون بودند و او نقاشی ”مسیح زرد" را در آن دهکده ها آفرید. نقاشی هایش در جزایر تاهیتی هم از مردم بدوی مقیم آن جزایر بوده است. او در مقابل تمدن نوعی طغیان و شورش کرد. نقاشی های او در این جزایر بسیار درخشان و زیبا هستند و او عشقش را به زندگی اولیه بشر بیان کرده است. استفاده او از رنگ های بنفش و صورتی و لیمویی اش مدیون گیاهان گرمسیری این جزایر است. قبل از اینکه او راهی جزایر تاهیتی شود موضوعات بدوی وارد نقاشی های او شده بودند. کارهای نقاشی های گوگن مخلوطی از عناصر غربی و شرقی هستند.

گوگن+دو
 

نقاشی های زیبای او از موضوعات بدوی جزایر تاهیتی از رنگ های درخشان و گرمسیری تشکیل شده اند. او از تزئینات خاصی در این گروه از کارهایش استفاده کرده است. نقاشی هایش از کمپوزیسیون خوبی برخوردار هستند. او از خاکستری های رنگی کمتر استفاده کرده و بیشتر از رنگ های خالص استفاده کرده است. کارهایش بیشتر تخت هستند و پرسپکتیو کمتر در کارهایش دیده می شود. 

نظرات
شما اولین نظر دهنده باشید.

نظر شما






کلیه حقوق این سایت برای تجسمی آنلاین محفوظ است
با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شماره 85173
نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است
Copyright © 2019 www.‎TajasomiOnline.ir‎, All rights reserved.
Powered by www.dorweb.ir