به گزارش تجسمی آنلاین، از میان این خیل اندک هنرمندان واقعی پیلارام هم خودش و هم آثارش رنگ و بویی دیگر داشت. هنرمندی که با کاربرد خط در نقاشی، به خطاطی شکل نوینی بخشید و آن را از چارچوب های سنّتی خارج کرد ولی به هنری که ایرانی بودنش غیرقابل انکار است هم کمک بسزایی کرد.
او با تنی چند از همفکرانش در سالهایی که هنرهای اصیل ایرانی در مقابل موج نوگرایی قرار گرفته بود قد علم کردند و مکتبی را پایه نهادند که بعدها هنر سقاخانهای لقب گرفت و تا اکنون نیز آبشخور هنرمندان بعد از خود بوده است.
آثار پیلارام تابلوهای با ساختاری محکم است که خط در آنها با تکیه بر هنرهای سنّتی حرکاتی آهنگین دارد. آهنگ خطوط در کارهای او با تکرار یک حرف به وجود می آید و حس حرکتِ بصری را به بیننده القا می کند.
ادغام خطوط سیاه و ضخیم و سفید و نازک و ترکیب آنها با عنصر خط در آثار او نوعی وحدت به وجود می آورد. این هنرمند آنقدر در طراحی نیز تبحر داشته که زمینه ساز خلق آثارش در مکتب سقاخانه ای بوده است. او به یقین مثالی کامل برای این جریان است که تا طراحی درست نباشد نمیتوان اثری خلق کرد که ارزش هنری داشته باشد.
فرامرز پیلارام (۱۳۱5 – ۱۳۶۲ شمسی) نقاش و خوشنویس معاصر ایرانی بود؛وی از پیشگامان مکتب سقاخانه و خط نقاشی در ایران است.
استعداد وی در نقاشی و تمایلش به ادامه آن باعث شد که پس از پایان دوران دبستان، به هنرستان هنرهای زیبای پسران راه یابد.در این هنرستان تحت نظر استادانی چون محسن وزیری، شکوه ریاضی و اصغر محمدی، نقاشی میآموخت.
در زمینه مینیاتور محمود فرشچیان، عباس معیّری و مقیمی آموزشگری میکردند.پیلارام همواره در پی به تصویر کشیدن نمادهای اصیل ایرانی بود.
در کارهای اولیه اش مُهرهایی را که در قدیم به جای امضا از آن استفاده میکردند، بزرگ نمایی کرد و زمینهای کتیبه گونه به وجود آورد و در آن نمادهای مذهبی، مانند عَلَم و پنجه، را با اشکال هندسی درآمیخت.
او با علاقه و توجه به هنرهای سنّتی ایرانی، نظیر کاشیکاری و در مسیر یافتن راههای نو برای «ترکیب بندی» های جدید، و دریافت این مطلب که خط فارسی، بویژه نستعلیق، در تلفیق با نقاشی ویژگی ممتازی به تابلوها می بخشد، به آموختن خطاطی در انجمن خوشنویسان پرداخت و سپس مدتی در آنجا تدریس کرد.
از آن پس، خط دستمایه اصلی آثار او شد. ازاینرو می توان او را از پیشگامان نقاشیخط در ایران دانست .