تجسمیآنلاین: جیمز گروور تربر نویسنده و کارتونیست آمریکایی است که در شهر کلمبوس از ایالت اوهایوی آمریکا متولد شد.
جیمز تربر طنزنویس و هنرمند موفق آمریکایی در سال ۱۸۹۴ در شهر کلمبوس ایالت اوهایوی آمریکا به دنیا آمد. چشمهای او در کودکی در تصادفی آسیب دید و به تدریج ضعیف شد تا اینکه نابینا شد و در سال ۱۹۶۱ درگذشت، از او میراثی باارزش از نوولها و قصههای کوتاه فراوان بجا ماندهاست. اوج فعالیت نویسندگی او مصادف با دوره بحران اقتصادی آمریکا (۱۹۲۹–۱۹۳۹) بود. اینکه چرا طنز تربر با توجه به وضعیت بینایی و شرایط جامعه معاصرش سیاه نیست شاید به این مسئله بازمیگردد که او یک آمریکایی میهنپرست بود و در اعلامیه استقلال آمریکا آمده که ناشاد بودن یک خصیصه غیرآمریکایی است و شاد بودن اولین و مهمترین وظیفه طبیعی آمریکاییها به عنوان افرادی میهنپرست است. بسیاری از آثار تربر هجوآمیز است. آدمهای سرگشته آثار او با دلتنگی در جهانی توضیح ناپذیر گام برمیدارند، آدمهایی که به گونه ای خنده آور با جهان خود در جدالند. در این آثار تشتت، حماقت و احساس پوچی، که تمدن به انسانها میبخشد، دیده میشود.
جیمز تربر از داستاننویسان بزرگ معاصر امریکا و جهان است که او را بعد از مارک توین، بزرگترین طنزنویس امریکایی میدانند. در این تحقیق، یکی از داستانهای معروف او با عنوان زندگی پنهان والتر میتی با توجه به دیدگاه روانشناختی کارن هورنای، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است؛ داستانی که بدون آگاهی از نقد روانشناختی، فهم آن، چنانکه باید ممکن نیست. براساس دیدگاه روانشناختی کارن هورنای، والتر میتی، شخصیت اصلی این داستان، میتواند بازتاب خود جیمز تربر باشد، شخصیتی که در زندگی واقعی بسیار بیعرضه، حقیر و ناتوان است و از اینرو، تنها با توسل به تخیل میکوشد کاستیها و حقارتهای خود را جبران کند.
از وی به عنوان یکی از هنرمندان موفق آمریکایی یاد میشود که بسیاری از آثارش هجوآمیز است. آدمهای سرگشته آثار او با دلتنگی درجهانی توضیح ناپذیرگام برمیدارند، آدمهایی که به گونهای خنده آوربا جهان خود درجدالند. دراین آثار تشتت، حماقت و احساس پوچی که، تمدن به انسانها میبخشد، دیده میشود.
تربر در سال ۱۹۱۳ به دانشگاه اوهایو رفت ولی به دلیل ضعف بینایی موفق به اتمام تحصیلش نشد. در سال ۱۹۲۰ کار خود را در مقام گزارشگر در کلمبوس دیسپچ شروع کرد، خیلی زود به سمت ادیتوری نیویورکر برگزیده شد و از آن پس آثارش را عمدتا در نیویورکر منتشر کرد.
تربر در حوزه های مختلف اعم از داستان کوتاه، داستان کودکانه و خود زندگینامه کار کرده، نثر موجز و طناز شاخصه آثار او است و دو داستان کوتاهش به نام های «زندگی خصوصی والترمیتی» و «Catbird seat» در زمره ادبیات کلاسیک آمریکا است. در سال ۱۹۳۰ یکی از همکاران تربر در نیویورکر تعدادی از طرحها و نقاشیهای او را در سطل زباله پیدا کرد و به این ترتیب ذوق تربر در حوزه کاریکاتور نیز کشف شد.
از آن پس تا دهه ۵۰ کاریکاتورهای تربر در نیویورکر منتشر میشد، هرچند به دلیل بینایی ضعیفش ناگزیر بود طرحها را در صفحههای بزرگ کاغذی بکشد. بسیاری از داستانهای کوتاه تربر برگرفته از زندگی شخصی خودش است، ازجمله «مرد میانسال سوار بر ذوزنقه پرنده» که شامل داستانهای زیاد طنز درباره زندگی مشترک است و درست در فاصله سالهای طلاق و ازدواج مجددش نوشته است.
تربر در مجموع بیش از چهل عنوان کتاب منتشر کرد و برنده مدال کالدکات برای داستان کودکانه «ماههای بسیار» و جایزه تونی برای نمایشنامه پرطرفدار «کارناوال تربری» در برادوی شد. از سال ۱۹۶۶ نیز جایزهای به نام «جایزه تربر» همه ساله به آثار طنز شاخص آمریکایی اختصاص مییابد.
علاوه بر «آخرین گل»، دو اثر دیگر از این نویسنده در قالب کتاب در ایران منتشر شده است که عبارتند از «افسانههای عصر ما» (ترجمه مهشید امیرشاهی، انتشارات علمی فرهنگی) و «آب زیر کاه قلندر»، (ترجمه جمال گنجهای، انتشارات اراک).
همچنین ترجمه برخی از داستانهای کوتاه این نویسنده در نشریات فارسی زبان منتشر شده است.