به گزارش تجسمی آنلاین، نمایشگاه گروهی "طبیعت بیجان ١+١٢" به همت کارگروه نمایشگاههای انجمن هنرمندان نقاش در خانه هنرمندان ایران برپا است. این نمایشگاه به کیوریتوری عیسی جباری برگزار شده و آثاری از هنرمندان متولد ۵۷ تا ۶۷ در آن به نمایش درآمده است. انتخاب این دهه از آن جهت قابل توجه است که حوادث تاریخی متعددی در آن زمان در ایران رخ داد و رخدادهای سیاسی و اجتماعی و حوادث پیرامون آنها، تاثیراتی طولانی مدت بر افراد جامعه گذاشت که نمود آنها در آثار هنرمندان مشهود است.
بیشتر نقاشان این مجموعه دوران کودکی و نوجوانی خود را در این دهه گذراندند و حالا کنار هم قرار گرفتن آثاری از آنها میتواند نمایشدهنده احساس و روحیه مشترکی باشد که در این افراد به وجود آمده است. آثاری که در قالب نقاشی، مجسمه، عکس و... به نمایش درآمده است نشاندهنده آن است که هنرمندان چه درکی از شرایط دوران داشته و حال پس از گذشت سالها چگونه تحت تاثیر آن هستند.
طبیعت بیجان در تعریف کلاسیک آن به اثری هنری گفته میشود که نمایشدهنده اشیاء معمولیِ طبیعی یا غیرطبیعی مانند گل، میوه، ظروف، کتاب و... است که در کنار هم چیده شدهاند. در بیشتر موارد این نقاشیها مفهوم خاصی را منتقل نمیکنند اما گاه در یک نقاشی طبیعت بیجان نیز میتوان اشاراتی به فرهنگ، تاریخ، مذهب و... مشاهده کرد که ارتباط هنرمند با بستر زندگی او را نمایان میکند.
در نمایشگاه "طبیعت بیجان ١+١٢" شاهد برخوردهای گوناگون هنرمندان با طبیعت بیجان هستیم. در تعدادی از آثار تعریف طبیعت بیجان عیانتر است و بهطور مشخص شاهد حضور اشیاء هستیم، اما این اشیاء ویژگیهای خاصی دارند. در این دوره تاریخی، اشیاء مشخصی در زندگی اغلب مردم ایران وجود داشته که شاید آن زمان جایگاه مهمی نداشته است اما با گذر زمان، این اشیاء هویتی تاریخی و فرهنگی پیدا کرده و سمبل شرایط، احساسات و زمان خاصی هستند. پس دور از ذهن نیست که هنرمندان به صورت آگاهانه برای نمایش دورهای خاص از زندگی خود، این اشیاء را وارد آثارشان کنند و یا حتی به شکل ناخودآگاه تصویری که در پس ذهنشان مانده بوده است را به تصویر بکشند.
در نقاشی مرتضی متقی یک کاسه چینی گلسرخی را میبینیم که شهر را درون خود جای داده است. ساختمانهای به هم فشرده و فرو رفته در مه، بهگونهای درون کاسه محدود شدهاند که گویی تنها جای امن برای آنها همینجاست. در اطراف این کاسه نیز کلاغهای مهاجمی دیده میشوند که چشم به این کاسه دارند و نقشه حمله به خانهها را در سر میپرورانند.
شیرین آزادی در اثری با نام "نجوای کودکی" یکی دیگر از اشیاء خاص آن دوران را نمایش میدهد. در زمانی که هنوز بسیاری از خانهها دارای خط تلفن نبودند، برقراری تماس تلفنی با آشنایان مستلزم طی مسافتی برای رسیدن به تلفنهای عمومی یا رفتن به خانه همسایهها بود و به این ترتیب خبرهای خوب یا بد همیشه در حضور دیگران به گوش افراد میرسید. در فضای سیاه و سفید این تابلو با گوشی تلفنی مواجه هستیم که دیگر جایگاه سابق خود را ندارد اما هنوز خاطرات آن به یاد مانده است.
هلنا شین دشتگل نیز به شکلی دیگر به همین سوژه پرداخته و تلفن سیاه قدیمی را در یک مغازه بقالی نمایش داده است، جایی که علاوه بر خرید مایحتاج روزانه، به دلیل استفاده از تلفنهای سکهای نیز به محلی برای مراجعات مکرر مردم تبدیل شده بود.
حسنیه رومی در تابلوی خود فضای داخلی خانهای نیمه ویران را نمایش داده است که چادرنماز گلدار، قوری چینی، رادیوی قدیمی و... بر اثر حادثهای مانند انفجار بمب، در آن رها شده است. فاطمه پاکدل نیز بهگونهای دیگر به موضوع آسیب دیدن خانه پرداخته است. در فضای خالی تابلوی او چند لامپ شکسته دیده میشود که شاید از چراغانی یک جشن باقی ماندهاند، اما در اطراف این لامپها رنگ قرمزی دیده میشود که شره کرده و تداعیکننده خون قربانیان یک حادثه است. آرش علیمحمدی هم در تابلوی "آن چیز ممتاز" به نمایش خانه آسیبدیده در بمباران پرداخته است و دیوارهای فروریخته، چارچوبهای خرد شده و شیشههای شکسته را به تصویر کشیده است.
اما در تعداد دیگری از نقاشیهای این مجموعه با نگاهی دیگر به طبیعت بیجان مواجه هستیم. در این آثار کمتر میتوان سراغی از اشیاء گرفت و بیشتر با فضاهایی انتزاعی مواجه هستیم. در این آثار هنرمندان بیشتر به فرم و فضا توجه داشته و در واقع احساسات و برداشتهای خود از اتفاقاتی که رخ داده است را نمایش دادهاند. در این آثار برخورد سمبلیک با عناصر وجود ندارد و آنچه دیده میشود دریافت معنایی هنرمند از موضوع است.
رضا عنصری در تابلوی خود فضایی تیره و پر کنتراست را به وجود آورده است که حداقل فرمها و رنگها در آن دیده میشود. در این اثر با وجود نظمی که در سطوح وجود دارد، خطوط نامنظمی را میبینیم که آشفتگی و جدال را نمایان میکنند. استفاده محدود از رنگ قرمز در عین اینکه میتواند هشداردهنده باشند، تنها نشانه انرژی و حیات در این اثر است.
جمال سوزنده مقدم در سه تابلو که فضایی مشابه یکدیگر دارند با انبوه رنگها به بیان خاطرات خود از دوران انقلاب و جنگ پرداخته است و آنچه دیده میشود آشفتگی و خشونتی است که در ذهن یک کودک وجود داشته است. تصاویری که از دیدن بمباران و کشته شدن مردم در ذهن کودک میماند، هماکنون به صورت رنگهای تند درهمرفته بازنمایی شده است.
علاوه بر نقاشی، آثاری از مدیومهای دیگر نیز در این مجموعه به نمایش درآمده است. چیدمانی از گلهای سیاه اثر امیر معبد، یکی از این آثار است. درون این گلهای دستساز، مشتهای گره شدهای دیده میشود که به نشانه اعتراض بالا رفته است و تصویری آشنا برای نسلی از مردم ایران را نمایش میدهد.
زروان روحبخشان در مجموعه عکسی که بر دیوار نصب شده است، تصاویری از شعارهای موجود بر دیوارهای شهر را نمایش میدهد. این عکسها در ابعادی کوچک، مانند عکسهایی هستند که از درون یک آلبوم بیرون آمده و خاطراتی از شهر و مردم آن را تداعی میکنند.
جمال سوزنده مقدم در سه تابلو که فضایی مشابه یکدیگر دارند با انبوه رنگها به بیان خاطرات خود از دوران انقلاب و جنگ پرداخته است و آنچه دیده میشود آشفتگی و خشونتی است که در ذهن یک کودک وجود داشته است. تصاویری که از دیدن بمباران و کشته شدن مردم در ذهن کودک میماند، هماکنون به صورت رنگهای تند درهمرفته بازنمایی شده است.
علاوه بر نقاشی، آثاری از مدیومهای دیگر نیز در این مجموعه به نمایش درآمده است. چیدمانی از گلهای سیاه اثر امیر معبد، یکی از این آثار است. درون این گلهای دستساز، مشتهای گره شدهای دیده میشود که به نشانه اعتراض بالا رفته است و تصویری آشنا برای نسلی از مردم ایران را نمایش میدهد.
زروان روحبخشان در مجموعه عکسی که بر دیوار نصب شده است، تصاویری از شعارهای موجود بر دیوارهای شهر را نمایش میدهد. این عکسها در ابعادی کوچک، مانند عکسهایی هستند که از درون یک آلبوم بیرون آمده و خاطراتی از شهر و مردم آن را تداعی میکنند.