تجسمی آنلاین، دانیال دادگستر: تلفنهای همراه، نقاشیها و تصاویر پروژکت شده روی سقف آرایهی چشمگیری از رسانههای مختلف را به وجود میآورد و هنرمند ستایش شده برای کشفی از رنگ، حرکت و نور ما را غرق در فضای چندرسانهای میکند. طبق بازخورد میتوان گفت این یکی از محبوبترین نمایشگاههای برگزار شده در این روزهای گالری های پاریس است که در آن اعوجاج (فرکانس های نوری) را به دل راه راههای منحنی شکل آیینهای برده است.
جولیو لیپارک، هنرمند چیره دست آرژانتینی است که سالهاست در فرانسه زندگی میکند که آثارش در بیشتر آرتفرها و موزه های دنیا مورد استقبال قرار گرفته است. در این گزارش که توسط تجسمی آنلاین تهیه شده است از این هنرمند دو فیلم منتشر شده است که در اولی به معرفی خود و دومی به معرفی نمایشگاهش در پاریس اشاره شده است.
توضیحات جولیو لیپارک در فیلم اول:من در اواخر سال 1958 که به پاریس آمدم و در دهه سوم زندگیم به طور جدی کارم را شروع کردم. تمام اوقات آزاد من صرف کار و تلاش کردن برای کشف چیزی که به من حس مهم بودن بدهد، میشد.
از آنجایی که کمک هزینه منم بسیار محدود بود، مواد کارم تنها مواد در دسترس روزانهام بود ولی محدودیت به این معنا نبود که من دست از هدفم بردارم. من میتوانستم با جوهر هندی یا با رنگ و آب و حتی موم عسل چیزیهایی که در ذهنم بود را به روی کاغذ بیاورم.
من مدل مرجع و آنچه که در آن زمان مورد استقبال همگان بود، را دنبال کردم. بطور کلی، دانش ما در زمینه سازنده بودن و نوآوری بود که دریچهای از احتمالات را که میشود چیزی با استفاده از هندسه خلق کرد را به روی ما گشود به خصوص در تکست و کارهای موندریان البته در این موارد مشکلاتی نیز وجود داشت که خوشبختانه قبل از من موندریان آن را حل کرد.
با احترام به فرم رایج، ما تلاش میکردیم که خطا و آزمون خود را برای پیدا کردن شباهت بین فرم ها گسترش دهیم. بسیاری از موضوعات در نمایشگاه فعلی به دنبال پیداکردن هدف اصلیمان در بازخوردها بود که شامل دانش ها،تجربیات و ... در بیانیه آن ایده بود.
در یک طرف ماجرا تجربه ما در سطحی که خلق کرده بودیم قرار داشت و در طرف دیگر بازدیدکننده. طرف سوم ماجرا ارتباط بین چشم و اثر بود و این میسر نمیشد یعنی درباره ساختن تجربه ای بدون انجام هرگونه تحقیقات علمی بود و بیشتر مبناهایمان خطا و آزمون باشد.
در پانارومای از هنرهای تجسمی که همیشه خروج از این سیستم بیننده بود. ما میخواهیم هر بیننده ای با هر چه در اختیار داشت و از خودش بود و با ظرفیت ذاتی خودش در دیدن، مشاهده، تعامل، در تواناییش در ایجاد ارتباط با تجربیات کلی خود با اثر ارتباط برقرار کند. به این شکل ما به ازای هر شخص یک برداشت متفاوت داشتیم. با نور پردازی و استفاده از طیف های نور ما به هر شخص اجازه دادیم رابطه بین آنها را با دیدگاه و توانایی های خود ارزیابی و بسنجد.