تجسمی آنلاین: شروینکندری: در صورتی که صدق تطبیقی که ارتباط موجودات با محیط طبیعی را تنظیم می کند و نقش و کارکردش برای انسان، اهمیت یکسانی نسبت به سایر فرآیندها داشته باشد، محیط اجتماعی و شبکه ی دلالت معنایی، محیط رقابت باورها و اندیشه ها و تلاش های بازآفرینی طبیعت در ذهن او از طریق دلالت سازی و مفهوم سازی و انتزاع است. از این رو، در محیط اجتماعی و بیناذهنی انسان، گزاره هایی که با تایید دیگری (محیط زبانی) تقویت شده اند و در آن ها به اجماع رسیده شده، در کنار سایر گزاره هایی که طرد و رد نشده اند، باقی مانده و انسان را با پاردوکسی عمیق مواجه کرده است.
با توجه به این رهیافت بالا و نگاهی به نمایشگاه پایان فصل با تعبیر یاد شده مواجهه ای خواهیم داشت که باتغییرات مفهومی، معنایی و زیرساختی همراه میشود و در نهایت مقصودی دیگر را برای ارائه و برقراری ارتباط با مخاطب بازگو میکند.
توفیق نیکخواه بهرامی متولد ۱۳۵۹ است. وی در رزمه کاری خود شرکت در چندین نمایشگاه گروهی از جمله گالری گلستان، گالری ثالث، نگارخانه لاله، گالری آریا، گالری بام و گالری بینش را دارد، همچنین علاوه بر نمایشگاه اخیر خود در گالری ثالث، نمایشگاه انفرادی در گالری با، در سال ۱۴۰۱ داشتهاست.
آثار توفیق نیکخواهبهرامی از طبیعتی سخن میگوید که زمانی به زیبایی هرچهتمام میروییدند و به رشد خود ادامه میدادند. اما امروزه با پارادوکسی آشکار گلدانها و در مواردی گیاهان تصنعی جایشان را گرفته اند.
این پارادوکس معنایی را میتوان در گذر زمان و زندگی بشر نیز بهخوبی شاهد بود و به چشم دید. در واقع سبزی برگ درختان و گاهی خشکیدگی آنها کنایه از ویرانههایی دارد که در طول تاریخ بهوجودآمدهاست.
پیشآمدهایی که به صورت خودخواسته و با آگاهی هرچه تمام برای تخریب آنچه زیبایی نام میگرفت ایجاد شد و امروزه فقط بخشی از آن به عنوان یاد بود و خاطراتی تلخ و شیرین در مکانهای عمومی و یا خصوصیتر مثل خانهی شخصی افراد یک جامعه دیده میشود.
مخاطب بههنگام ورود در وهله نخست با گلها و گیاهان برگ انجیری مواجه میشود که یادآور نوستالژی حاضر در اعماق ذهن او میشود.
خالق آثار در واقع بیننده را به گذشته تکرار نشدنی میبرد که به مرور از یادها رفتهاست و یا صرفا در قاب های بصری تعریف یادواره بهخود میگیرد.
یادوارهایی که رنگهای موجود در آن و نوع برخورد با ضرب قلم مخاطب را به یاد نقاشی های شرقی میاندازد. این تاثیر گذاری و بازنمایی تا آنجا پیشمیرود که مخاطب در جایی دیگر قدم میگذارد و نا خواسته یا خود خواسته واقعیتی تلخ و تکرار پذیر، گاهی نابودگر برای او مرور خواهد شد.
در استیتمنت نمایشگاه به قلم مهدی دهکردی آمدهاست:
طبیعت و تلاش برای بازنمایی آن، بخش عمدهایی از نقاشیها، مسیر هنری و البته ذهنیت توفیق نیکخواهبهرامی را به خود اختصاص دادهاست. پایان فصلهای گرم نشانههایی از زوال را بر چهره همیشه سبز گیاهان برگ انجیری آشکار مینماید که اغلب نادیده گرفته میشوند، طرفه آنکه مردمان امروز پذیرای کهولت و زوال مرسوم نیستند و با زیستی گلخانهایی، کنشهای تصنعی و یا نمودن نگارههای دروغین به ریسمان جوانی همیشگی چنگ میزنند. آثار توفیق نیکخواهبهرامی به وجهی از ارتباط آرکیتایپیک انسان با طبیعت اشاره دارد که دنیای امروز با خساست از زیست شهری دریغ نموده، تنها اندکی از آن را در باغچههای خانگی، پاسیوها و البته در پردههای بزرگ نقاشی در معرض نگاههای حسرت آلود ما قرار میدهد.
با توجه به آنچه که در استیتمنت نمایشگاه پایان فصل آمدهاست، بهرهگیری از کلید واژههایی همچون "آرکیتایپیک" به مخاطب جهت میدهد تا بُعد روانشناسانه آثار را بیش از پیش درککند و پایه توجه و نگاهش به آثار کمی متفاوت تر از قبل باشد.
در واقع با توجه به نظریهی کارل گوستاو یونگ در مورد آرکیتایپ الگویی جامع و ذاتی است که به شخصیت و ذات انسان باز میگردد و این کهن الگوها شکلی باستانی است که از اجداد فرد به او میرسد که اشاره به اصالت و قدمت نظریه و فکر هنرمند از ایده تا اجرای آثار دارد.
به هنگام فهمیدن نوع دیدگاه، مخاطب به این موضوع پی خواهد برد که هنرمند او را به کشف لایههای زیرساختی و مفهومی آثار دعوت کردهاست. از این رو مبحث پارادوکس معنایی و تصویری که پیشتر به آن اشاره شد به میان میآید که یک ابهام و ایهام ادبی را در خود جای دادهاست.
این تعبیر ادبی نمایشگر آن است که انتزاع برگها و طبیعت پیشِ رو مخاطب بازنمایی از مبحث اصلی انسان و ناخالصیهایش است. از طرفی دیگر فرمت اجرایی آثار به سمتی پیش رفته تا بازدیدکنندگان برداشت شخصی خود را داشته باشند.
نقاشی های حاضر در مجموعه "پایان فصل" در فضایی کاملا آبستره و اکسپرسیونیست انتزاعی به روش آکرولیک روی بوم به اجرا در آمدهاند. از سبک اجرایی تا روش شکلگیری آن رد و بدل کردن احساس و منطق مورد نظر بین آثار و مخاطب تاثیر بسزایی داشتهاست که به بیانی دیگر دست توانمند توفیق نیکخواهبهرامی را به نمایش میگذارد.
همین امر سبب میشود تا مخاطب به هنگام قرارگیری در مقابل هر اثر خود را بخشی از آن در نظر گیرد و این حس به او القا شود که از گذشته تا به امروز مسئولیتی برعهده دارد و هرچه در نمایشگاه بیشتر پیش میرود این احساس بیش از پیش قدرت میگیرد و بر او غلبه میکند.
از طرفی دیگر نحوه روش اجرایی آثار این مجموعه بهخاطر داشتن یک فضای آبستره و انتزاعی در بطن خود مخاطبان بسیاری از قشرهای مختلف جامعه را با خود همراه میسازد.
از این رو هنرمند با نظر و دیدگاههای متفاوتی روبرو خواهد شد که همه در وهله نخست متوجه بازی هنرمند با رنگ های سبز و قهوهایی میشوند که با درایتی از پیش تعیین شده و بهرهگیری او از خاکستریهای رنگی و رنگهای تیره و روشن به یک تعادل بصری رسیدهاست.
این همگام سازی رنگی سبب خوش نشینی آثار بهرامی در هر فضایی میشود. علاوه بر اینها باید در نظر داشت که برگها را با خطوط مواج رنگی به تصویر کشیده است و تاکید بیشتری بر وضوح بصری آن دارد.
این اعوجاج و تزلزل بصری نمادگر ناکامی یا زدودن و از بین بردن آنچه است که زمانی اصالت در آن موج میزد.
نمایشگاه انفرادی توفیق نیکخواهبهرامی با عنوان پایان فصل در گالری ثالث به آدرس: تهران، خیابان کریم خانزند، بین ایرانشهر و ماهشهر، شماره ۱۴۸ از تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۳ تا ۶ شهریور ۱۴۰۳ برگزار است.