تجسمی آنلاین: شروینکندری:گیزلا وارگا سینایی معتقد است که حافظ همچون میکل آنژ و لئوناردو داوینچی برای کشور خاصی نیست و متعلق به همهی دنیا است.
گیزلا وارگا سینایی متولد ۱۹۴۴ در مجارستان است. وی در آکادمی هنرهای کاربردی وین، اتریش تحصیل کردهاست.
او بیش از پنج دهه استکه نقاشی میکند و عضو انجمن نقاشان ایران، گروه هنری دنا نیز است، همچنین تشکیل و تدریس در کارگاههای نقاشی در ایران و خارج از ایران را در رزومه هنری خود دارد. بیش از ۲۰ نمایشگاه انفرادی در اتریش، فنلاند، مجارستان، گرجستان و ایران داشته و در ۱۲۰ نمایشگاه گروهی در ایران، چین، امارات متحدهعربی، تونس، ایالات متحده آمریکا، فنلاند، پرتغال، بلژیک، هلند، اتریش، مجارستان، ایتالیا، آلمان، لهستان، فرانسه، نروژ، سویس و هندوستان شرکت داشتهاست.
آثار هنری او در مجموعه موزههای هنری بانک پاسارگاد، موزه هنرهای معاصر تهران، موزه قرآن تهران، موزه Damjanich Janos ، ژولنوک، مجارستان و مرکز ژرژ پمپیدو پاریس است.
همچنین جایزه هایی از نمایشگاه آینه در آینه تهران در سال ۱۹۷۷، فستیوال مدیاویو مجارستان در ساال ۲۰۱۱ و Hungarian Order of Merit Officer’s Cross در سال ۲۰۱۴ در مجارستان دریافتکردهاست.
نمایشگاه گیزلا وارگا سینایی با نام فال حافظ بهانه ای شد تا گفتو و شنودی با وی داشته باشیم که در زیر می آید:
** نقاشی های شما را شعر مجسم تعبیر می کنند علاقه شما به شاعران مطرح همچون سعدی و حافظ چقدر در این نگاه تاثیر داشته است؟
آنچهکه در زادگاهم (مجارستان) به آن بسیار علاقه داشتم ادبیات داخلی و خارجی بود. داستانهای حماسی دوست داشتم از این رو قسمتهایی از شاهنامه را هم خواندهام. در کنار این علاقهمندی از سن 12 سالگی دورههای مختلف نقاشی میرفتم. به همین دلیل بود که وقتی به وین برای ادامه تحصیل رفتم نقاشی را انتخاب کردم. آثار من همیشه بار ادبی داشته و این اتفاق برای من خیلی مهم بود.
**عرفان، ادبیات، عناصر فرهنگی و هنری ایران و به طور کلی فرهنگ شرقی تا چه میزان در خلق آثار شما موثر است ؟
۵۶ سال پیش وقتی به ایران آمدم عناصر بسیاری مثل شهر فرنگ در کوچه و بازار وجود داشت که من را جذب خود کرد تا از آنها در آثار نقاشیام استفاده کنم. بعد از مدتی که زبان فارسی را یاد گرفتم وارد حوزه ادبیات شدم. با خیام شروع کردم و سپس شعرای بزرگ دیگر، برای مثال شاهنامه را دوباره نگاه کردم. به این شکل بود که سرزمین ایران برای من جذاب تر از قبل شد و ادبیات ایران زمین بر آثار من تاثیر گذار شد.
** در دوره ای آثار شما با یک در هم ریختگی ،آشوب و هراس مواجه می شویم حس و حال شما در آن زمان (که احتمالا همزمان با دوران جنگ تحمیلی به حساب می آید) تا چه میزان در خلق آثار موثر بوده و به طور کلی فضای پیرامونی هنرمند را تا چه اندازه در آثار خلق شده از سوی او متاثر می دانید؟
بله تاثیر گذار بوده است و برای بیان بهتر میتوانم به مجموعه عروسکهای کور اشاره کنم که دومین دوره کاری پس از جابجایی من از غرب به شرق محسوب میشد. سعی کردم با عروسکهای کور اعتراض خود را نسبت به جنگ و اینکه چرا زندگی باید به این شکل باشد نشان دهم. در ادامه با خواندن ادبیات بیشتر و فلسفه متوجه این مورد شدم که شرقیها با مناعت و صبوری بیشتر به مرگ مینگرند. در حقیقت آنچه برداشت من از شعرا و صوفیان شرقی در این باره بوده این استکه آنها مرگ را جزئی از زندگی میدانستند.
**بررسی سیر آثار شما از یک شناخت شروع با یک دوره هراس که ناشی از وقایع دهه ۶۰ ایران است پیگیری و با یک نوستالژی ادبی که ریشه در تاریخ و فرهنگ ایرانی دارد ادامه و به یک مرور سرگذشت و به نوعی زندگینامه با نگاهی به فرهنگ آئینی ایرانی اسلامی که توام با نقاشی قهوه خانهای است همراه می شود در این دورههای سپری شده با کدام بخش ارتباط حسی قویتری برقرار میکنید؟
قهوهخانهایی نمیتوان گفت در واقع همان دورهایاست که از غرب به شرق آمدم و تحت تاثیر آدمهای کوچه بازار قرار گرفتم.
نقاشی برای من مثل یک مسیر بود که وقتی در آن قدم گذاشتم و خودش راه افتاد و حرکت کرد که این من را از دورهایی به دورهی دیگر به سمت جلو برد. بعد از دورهی دیوارها، گل و مرغ آمد و به این ترتیب دورههای کاری بعدی شکل گرفتند و پیش رفتند.
** به طور کلی اگر بخواهید مانیفستی برای گیزلا وارگا سینایی ارائه کنید بیشتر با چه دورهای از آثارتان این امر تطابق بیشتری دارد؟
این سوال مثل این میماند که بگویید کدام یک از بچههایتان را بیشتر دوست دارید. همهی آثارم مثل بچههای من میمانند، مقدار موفقیت آنها از نظر اجتماعی و گالریها کم و زیاد دارد که یکی موفق تر و دیگری کمتر موفق بود. یاد دارم که به دلیل بسته بودن گالریها سالها کارهایمان را به صورت خصوصی به نمایش میگذاشتیم. کارهایی که در خفا فروخته شدند و در حال حاضر دیگر ندارمشان.
** در مجموعه فال حافظ که به تازگی در گالری ویستا به نمایش گذاشتید مخاطب با پاکت ها و برگه های فال حافظی مواجه میشود که به صورت مستقیم آنها را با روش اجرایی خود رو بوم قرار دادهاید آیا هدف و منظور خاصی پشت این برخورد اجرایی وجود داشته است؟
از ۵۶ سال پیش یک گرایش بسیار عجیبی به فال حافظ پیدا کردم. بهیاد دارم در سفری که به شیراز داشتم در مقابل مقبره قفسهایی وجود داشت که اگر علاقه به خرید فال حافظ داشتید مرغ عشق داخل قفس یکی از آنها را بیرون میکشید.
البته در وین هم دوستانی بودند که فال حافظ ترجمه شده به زبان آلمانی میگرفتند و میگفتند که با حافظ میتوان فال گرفت. بعدها که در ایران حافظ خوانی را شروع کردم و ادبیات آن را درک کردم متوجه شدم که بین اشعار شعرا تنها با حافظ میتوان فال گرفت.
حافظ حتی اگر در اشعارش اشاره به یک دورهسختی میکند در نهایت یک اتفاق امیدوار کننده در آن وجود دارد. از دیگر موارد مهم در این باره این استکه در همه جای ایران از کوچک تا بزرگ پاکت های فال حافظ را که توسط کودکان در خیابانها فروخته میشود را میشناسند و میدانند که وقتی آن را خریداری میکنند هم حافظ معجزهایی به آنها هدیه میدهد، هم آنها با خرید فال به آن کودک کمک میکنند. از این رو از پاکتها به صورت مستقیم در کار بهره بردم تا هویت مردم ایران را بهتر به نمایش بگذارم.
** در روش اجرایی آثار گاهی مخاطب با یک لایهنازک رنگی و گاهی ترکهایی مواجه میشود ، کمی بیشتر دربارهی این پیشآمد بصری توضیح میدهید، آیا علت خاصی دارد؟
بیشتر این کمپوزیسیونهایی که در آثار داشتم نشات گرفته از اوراقها و کتابهای قدیمی مختلف در ایران و خارج از ایران است. برای مثال بهتر میتوانم به شکستگی موجود در کالیگرافی کتابها قدیمی ایرانی یا در خارج از ایران کتاب انجیل یا کتب ادبی دیگراشاره کنم که این حالت را دارند و در آثار این مجموعه هم دیده میشود.
** در آثار شما المان های حیوانی، گیاهی، انسانی و هندسی بسیاری وجود دارد، پشت این نمادگرایی ها دلیل خاصی وجود دارد؟
از نظر فرم از المانهای گل و مرغ، مینیاتور و کالیگرافی استفاده کردم تا حال و هوای اوراقهای قدیمی به مخاطب القا شود.
اسب بالدار نماد شعراست، پرچمها و فرفرههایی که در اثر دیده میشود نمایانگر پرچم حافظ بوده، همچنین اشاره به جنگهای آن زمان دارد. حافظ با اشعارش به شکلی از این دوره سخن میگوید که به یکباره این فرفرهها و بازیگوشی پرچمها احساس میشود. قصد بر این داشتم شخصیت حافظ را از دیدگاه خودم به نمایش بگذارم.
** یک پارادوکس معنایی در آثار شما وجود دارد که گاهی صحبت از صلح و آرامش میکند و گاهی بیانگر جنگ و جنگآوری است، آیا ایجاد این پارادوکس معنایی به عمد بوده است؟
بله به عمد بودهاست با این تفاوت که من شخصیت اژدها را اصلا منفی و ترسناک نمیبینم و بهنظرم اژدها همانطور که در چین یک حیوان اسطورهایی زیبا و قدرتمند است برای من هم همان تعریف را دارد. در اثری دیگر هم که اسم آن طلسم است، مخاطب میبیند که فالهای حافظ دور اژدها را بستهاند و بیرون آن یک موجودی به شکل پرنده یا فرشته روی قفل بسته شده نشستهاست. به تعریفی دیگر فال حافظ اژدها را در آنجا نگه داشتهاست.
** آیا شما در آثارتان سعی در به نمایش گذاشتن این داشتهاید که حافظ برای زمان و مکان خاصی نیست؟
درست استکه حافظ یک شاعر ایرانی بوده اما حافظ متعلق به تمام دنیا است و چون من در دو دنیای متفاوت زندگی کردهام و این تجربه را داشتهام، میخواهم بگویم که حافظ و شعرای بزرگ ایرانی فقط به ایران تعلق ندارند. برای درک بهتر میتوانم به میکل آنژ و لئوناردو داوینچی اشاره کنم که فقط متعلق به ایتالیا نیستند.
نمایشگاهانفرادی با عنوان فال حافظ گیزلا وارگا سینایی از تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ تا ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ در گالری ویستا به آدرس: تهران خیابان مطهری، خیابان میرداماد، کوچهدوازدهم، پلاک ۱۱ برگزار است.