تجسمی آنلاین: شروینکندری: کوچکی تصاویر خلق شده را می توان در ساحت تصویرگرایانه مکرمه قنبری حامل قصههایی عمیق دانست.
قصههایی فولکلور از ستیزهگران و ستیزهپذیرانِ ناچار. ستیزه جهانی جبار با زنی تنها. زنی تنها و غریب در احاطهی دیوچهرهگان و اژدهارویان. آثار مکرمه در رنگهای روشن، در سادهگی طرحهای بداهه و فیگورهای سوررئال؛ قصه دردهایی است فراموش نشده.
مکرمهقنبری نقاش خود آموختهایی است که پس از فروخته شدن گاو محبوبش در سن ۶۷ سالگی برای درمان افسردگی ناشی از اندوه این جدایی به نقاشی پناه آورد. او سال۱۳۰۷ در دریکنده بابل متولد شد و به تازگی گالری سهراب با همکاری خانه موزه مکرمه منتخبی از آثار مکرمه قنبری را در قالب نمایشگاهی با عنوان " قصههای دریکنده " به نمایش در آوردهاست.
در این مجموعه مخاطب به هنگام ورود با ۳۱ اثر نقاشی به سبک پست مدرن مواجه میشود که هرکدام داستانی متفاوت از یکدیگر اما وابسته و پیوسته بههم را بازگو میکنند. روایتهایی که سختیها، مشکلات، غمها و شادیها را از دیرباز تا کنون در بر دارد و به ناگفتههای زندگی زنانهای میپردازد که با رویدادهای مختلفی روبرو شدهاست. به عبارتی دیگر آثار مکرمه قنبری خود زندگینامه نگارانه محسوب میشود و مخاطب خود را به چالشی دعوت میکند تا آنچه در معنای زیرساختی این روایات بصری وجود دارد یا حول محور و پیرامون آن میچرخد را بهتر درک کند. درواقع نقاش بایک زبان تصویری ساده به تعریف پیشآمدها و واقعیتهای زندگیاش پرداختهاست. آنچهکه این آثار را به واقعیتی عینی نزدیکتر میکند، وجود و بهرهگیری ناخواسته هنرمند از چهارچوبهای نقاشی استکه در مواردی مخاطب را به سفر در تاریخ هنر دعوت میکند. سفری که در آن ردپای سورئالیستها و نقاشان وهم گرایی همچون مارک شاگال به خوبی مشهود است.
بازدیدکنندگان باکمی تامل و نگاهی عمیق به آثار متوجه شباهتها خواهند شد. هر دو نقاش در دل روستا بزرگ شده و زندگی کردهاند. یکی از روسیه و دیگری از دری کنده بابل در ایران که با زبانی کاملا ساده همچون نقاشی های کودکانه به خاطره نگاری ها پرداختهاند. این خاطرهبازیها که در نگاه مخاطب بیانگر نوستالژی هستند گاهی از یک عروسی، زایمان، مردم دهکده یا روستا، اتفاقات تلخ وشیرین مثل شب یلدا، جنگ، قحطی و یا هرچیز دیگر سخن به میان میآورند و تلفیق آنها با رنگ و ضربات قلم فضایی را ایجاد میکند که محوریت آثار دستخوش تغییراتی میشود و این بهآن معنا است که داستانها و تعاریف برای مخاطب ماهیتی ملموستر پیدا میکند که مخاطبان این روایات میتواند تمام جهان باشد.
از طرفی دیگر آنچه آثار مکرمه قنبری را در نوع اجرایی و بیانی خاص تر کرده است حضور رنگهای است که گاهی ذهن ها را به سمت آثار جیمز انسور میکشاند. رنگهایی کاملا درخشان که گاهی با سیاه ترکیب میشود و اشاره به سختیها، مخالفتها و مقاومتهایی دارد که هنرمند در طول زندگی خود با آنها مواجه بوده است و در نهایت نمایشگر یک فضای اکسپرسیو خواهدبود. همچنین استفاده از پرسپکتیو کودکانه موجود در آثار به مخاطب کمک میکند تا بهتر درک کند که در هر اثر یا روایت نقش اصلی کدام است و داستان حول محور چیست که این جهت دهی ذهنی بی شباهت به آثار تصویرسازی نیست. درواقع مکرمه قنبری با استفاده از نقطه، خط، سطح، رنگ، بافت نوعی پردازش بصری را انجام دادهاست و با بهرهگیری از نمادهای گیاهی، حیوانی و انسانی ناگفتههایی را بیان میکند که در حین سادگی آثار را رمزآلود میکند و برای دستیابی به آن وجه از این روایات باید کمی بیشتر بر روی هر اثر تامل کرد. درواقع پشت هر روایت شیرینی که به تصویر کشیده شده اتفاقات تلخی نیز پنهان است یا بر عکس آن. مکرمه قنبری با بازی با رنگها و خطوط گاهی به صورت مشخص آن را در تصویر بیان میکند و گاهی عکس این اتفاق در پیش است.
استیتمنت نمایشگاه " قصه های دریکنده " رونوشتی از زندهیاد احمدرضا دالوند است که در مورد مکرمه نوشته شده است.
در استیتمنت این نمایشگاه آمده است: «مکرمه قنبری، نماینده فارغ البالی و رهایی ایماژهای هنرمندانه در زمانه ماست. او از پس تحمل رنج های بسیار به چنان خلوصی رسیده بود که میخواست در هذیان لذت بخش خلاقیت بی وقفه اش ما را نیز سهیم سازد.
همچنین شهاب شاهپرویزی نویسنده و منتقد هنری در مورد مکرمه در چند سطر برای این نمایشگاه نوشته است: « آثاری که قصه یک دنیاست. دنیایی رنگارنگ. رنگارنگی کوچک که سروتهاش به قدر روستای دریکنده بود. کوچکی که در ساحت تصویرگرایانه مکرمه قنبری حامل قصههایی عمیق است. قصههایی فولکلور از ستیزهگران و ستیزهپذیرانِ ناچار. ستیزه جهانی جبار با زنی تنها. زنی تنها و غریب در احاطهی دیوچهرهگان و اژدهارویان. آثار مکرمه در رنگهای روشن، در سادهگی طرحهای بداهه و فیگورهای سوررئال؛ قصه دردهایی است فراموش نشده. فراموش نشدههایی فراتر از مرزهای دریکنده، فراتر از مرزهای قراردادی، فراتر از مرزهای جنسیتی و حتی من و تو. مکرمه، نقاش درد تنهایی، غریبهگی و سردرگمی است؛ همان درد مشترک آدمی. شاعری که قلممو را جایگزین قلم کرد. »
باتوجه به آنچه در استیتمنت این نمایشگاه آمده است آثار مکرمه قنبری بیرون آمده از دل هنرمندی اهل روستای دری کنده است، اما به این معنا نیست که پیش آمدهای تلخ و شیرین فقط مختص محل زندگی و پیرامون هنرمند بوده است. بلکه اشاره به جهان بینی او دارد که معنا و مفهوم نهفته در آثارش همهی دنیارا در بر میگیرد. برای مثال اگر به جنگ، حیوانات و یا مراسمی خاص پرداختهاست، این ها در همهجای دنیا وجود دارند فقط تغییرشکل میدهد. از اینرو شاید ظاهر ماجرا اشاره به خاطرات هنرمند داشته باشد اما آنچه در بطن اثر وجود دارد معنایی جهانی پیدا میکند.
نمایشگاه نقاشیهای مکرکه قنبری با عنوان قصههای دریکنده از تاریخ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ تا تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ در گالری سهراب به آدرس تهران، خیابان سمیه، بین مفتح و رامسر، پلاک ۱۴۲ برگزار است.