به گزارش تجسمی آنلاین، او میگوید امید به زندگی را در نقاشیهایش به تصویر میکشد و این رسالت در آثار او ملموس است.
این نقاش و نویسنده است ، گفت: در ۲۹ اسفند ۱۳۸۳ در یک سانحه رانندگی دچار ضایعه قطع نخاع شدم، در آن دوران شرایط بسیار سختی برای من ایجاد شد و مجبور شدم برای درمان زخم بستر و نفستنگی و شرایط سخت فیزیکی از شهر خودم یعنی قائن به مشهد بروم و در آسایشگاه معلولین فیاضبخش ساکن شدم و مدت ۶ سال در آنجا زندگی کرده و همانجا ادامه تحصیل دادم و رشته جامعهشناسی خواندم. من عاشقانه هنر را دوست داشته و نیاز داشتم که در این دوران یک فعالیت هنری را شروع کنم که آرامش را به روحم بازگرداند، و این موضوع باعث شد که به نقاشی با دهان روی آوردم.
این هنرمند با بیان اینکه قبل از معلولیت، در زمینههای تئاتر، عکاسی، معرقکاری و فعالیتهای هنری دیگر، فعالیت داشته است، افزود: سال ۱۳۹۰ تصمیم گرفتم از آسایشگاه بیرون آمده و زندگی خود را در خارج از آسایشگاه ادامه دهم. مدت ۳ سال در کنار خانواده زندگی کردم و در آن ۳ سال فعالیتهایی مانند برگزاری نمایشگاههای نقاشی داشتم تا بتوانم زندگیام را بسازم. در حال حاضر ۹ سال است که مستقل زندگی میکنم، اما نه به معنای تنها زندگی کردن؛ بلکه بهنحوی مدیریت زندگیام با خودم است و با همراهی خانواده و دوستانم زندگی خود را پیش میبَرَم و با فروش آثار نقاشی و اخیراً با فروش کتابم که زندگی را میگذرانم که شامل مجموعهای از دلنوشتههایم است که با صدای خودم ضبط و آهنگسازیشده و به همراه تصاویر نقاشیهایم منتشرشده است و بهنوعی یک مسیر جدید را برای خودم ساختم.
سمانه احسانینیا گفت: در این سالها نمایشگاههای داخلی و خارجی زیادی داشتم که اکثر نمایشگاههای خارج از ایران بهصورت گروهی و در کشورهایی مانند ایتالیا، آلمان، کره، ژاپن و هند و نمایشگاههای انفرادیِ من نیز در شهرهای تهران، مشهد و یزد برگزارشده است؛ جدیدترین نمایشگاه نقاشی من نیز در اتاق بازرگانی اصفهان برگزار شد که تا روز گذشته ادامه داشت و کتابم به نام «ارکیده درون من» نیز در این نمایشگاه ارائه شد.
هنرمند نقاش ادامه داد: من از نوجوانی مینوشتم و هیچگاه نوشتههایم را برای کسی بازگو نمیکردم، اما زمانی که دچار معلولیت شدم چون باید میگفتم و دیگران مینوشتند همین باعث شنیده و خوانده شدن نوشتههایم شد که برای دیگران جذاب بود و بسیاری از دوستان اهلقلم و ناشر و نویسنده در طول این سالها من را به انتشار دل نوشتههایم تشویق کردند. همیشه بر این باور بودم که چاپ کتاب کار سادهای است، اما اینکه چه کتابی چاپ شود، مهم است؛ چراکه کتاب، خوراک ذهن است و با چاپ آن درواقع یک نیرو و انرژی را به جهان منتقل میکنیم. برای من اهمیت داشت که این کتاب بتواند رسالت من که امید دادن به انسانها از طریق قلم و کلام و هنرم است را به انجام برساند که به لطف خدا این اتفاق افتاد.
او با اشاره به اینکه «ارکیده درون من» محصول دوران قرنطینه و خانهنشینی او در زمان گسترش کروناویروس است، خاطرنشان کرد: من در دوران کرونا خانهنشین شدم و انجام بسیاری از کارهای بیرون از خانه برای من مقدور نبود، همچنین همه نمایشگاهها کنسل و سخنرانیها تبدیل به برگزاری اجرای زنده در صفحۀ اینستاگرامِ من شد. نوشتهها با کمک دوستانم گردآوری و بخشی از آنها چاپ و با صدای خودم ضبط شد و ازآنجاییکه کتاب «ارکیده درون من» ۲ زبانه است ما برای هر دلنوشته یک آهنگ جداگانه ساختیم. نوازندههای عزیز و هنرمندان بزرگی مانند محسن میرزازاده، علی پورعطایی، جواد رحیمینژاد و آراز برزگر، استاد سازدهنیِ من لطف کردند و برای کتاب ساز نواختند. آقای حمید خندان از خوانندههای قدیمی نیز ۲ مورد از ملودیهایشان را برای کتاب فرستادند و هنرمندان عزیزی در زمینههای عکاسی و آهنگسازی همراهی کردند تا بتوانیم یک کار نفیس و با کیفیت را به مردم سرزمینمان ارائه کنیم. اخیراً هم به لطف دوستان بخش انگلیسی کتاب وارد سایت آمازون شد.
احسانینیا در خصوص چگونگی روی آوردنِ خود به نقاشی بیان کرد: من علاقه زیادی به کارهای هنری داشتم و خلاء آن را در درون خود احساس میکردم؛ در یک نمایشگاه نقاشی که آثار هنرمندان را دیدم این تلنگر به من خورده شد که من هم میتوانم و تنها کافی است راه آن را پیدا کنم. آدم اگر بخواهد کاری را انجام دهد راه آن را پیدا میکند و اگر نخواهد بهانهاش را و راهش این بود که من قلم به دهان بگیرم. این کار بسیار سخت بود، اما با راهنمایی استاد عزیزم هادی تقیزاده توانستم این سبک نقاشی را برای خودم ایجاد کنم. از سختیهای نقاشی با دهان این است که من در هنگام کشیدن نقاشی قلم را با دندانهایم میگیرم و فشار زیادی به دندانها و لثهها و فکم میآید. ولی در حال حاضر به دلیل صدمههایی که به گردن و کمر و فک و دندانم وارد میشود، کمتر کار میکنم. بعد از اتمام و خلق یک اثر، آن اثر روح مرا جلا میدهد و این برایم لذتبخش است. کارهایی که در این نمایشگاه وجود دارد، تقریباً مربوط به ۵ یا ۶ سال اخیر است.
او با بیان اینکه نمایشگاهش در اصفهان با استقبال خوبی مواجه شد و او با توجه به اینکه در اصفهان ناشناخته و انتظار چنین استقبالی را نداشته است، افزود: نقاشیهای من در نمایشگاه اتقا بازرگانی با استفاده از تکنیک آبرنگ و آکریلیک خلق شدهاند که تکنیکهای اصلی من هستند؛ ضمن اینکه سبک من در نقاشی اکثراً انتزاعی و آبستره است.
این هنرمند بیان کرد: من تصمیم دارم که به شهرهای بزرگ و هنریِ کشورم سفرکرده و آثارم را ارائه دهم و بعدازآن رؤیای اصلی من سفر به دور دنیا و ارائه نقاشیهایم در جهان بهعنوان یک هنرمند ایرانی است. اصفهان نیز ازجملۀ شهرهایی است که آن را بسیار دوست داشتم.
احسانی نیا اضافه کرد: برگزاری نمایشگاه برای من صرفاً بهعنوان یک منبع درآمد نیست، بلکه پشت آن یک مسئولیت اجتماعی وجود دارد. رسالتِ من امید و انگیزه دادن به آدمها است. اگر یک نفر با دیدن یک نقاشی و قلم و نگاه من، به زندگی برگردد و امیدوار شود یعنی من رسالت خود را انجام دادهام و این نیت من از هر چیزی مهمتر است. من علاوه بر نقاشی، سازدهنی نیز میزنم، گویندگی، نویسندگی و سخنرانی میکنم و فعلاً قصد انجام فعالیت جدیدی را در نظر ندارم.