تجسمیآنلاین: شروینکندری: رضا بهاروند متولد1355، فارقالتحصیل کارشناسی ارشد از دانشگاههنر تهران است، او فعالیت حرفهایی خودرا از سال 1382 آغاز و تا به امروز در نمایشگاههای متعددی در داخل و خارج از ایران شرکت داشتهاست، همچنین ده سال گذشته در دانشگاههنر تهران، علمو فرهنگ و سوره مشغول به تدریس بودهاست. آثار اولیه بهاروند بیشتر در حیطههنرهای انتزاعی دستهبندی میشوند، او در سال 1393 با رویکردی معاصر، فصل جدیدی را در کار خود آغاز کرد. کارهای این دوره از تمامی جهات، خصوصا اجرایی با آثار پیشین تفاوت دارد و بیشتر معطوف به مسائل و مباحث اجتماعی است.
نمایشگاه طبیعتبیجان فصل دوم نگرشی کاملا اجتماعی در پی دارد تا جایی که مخاطب به هنگام ورود و مواجه با آثار یک فضای کاملا فئودالیستی در ذهنش نقش آفرینی میکند. این نظام در اروپای غربی از قرن پنج تا قرون هفده و هجده میلادی و در روسیه و شرق اروپا از قرن نهم تا نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی را در برگرفت. ناگفتهنماند همچنان در سراسر جهان کشورهایی هستند که این نظام در بینشان نقش اول نظامی و سیاسی را بازی میکند،
از این رو مخاطب با مواجه با آثار بهاروند متوجه تفاوت طبقاتی موجود در آثار میشود و همچنین علاوه بر فضای فئودال غالب بر بطن آثار متوجه نگاه مارکسیستی شکل گرفته در زیرساخت اجرایی نقاشیها خواهد شد. در واقع نگاه مارکسیستی از آنجایی در آثار برون ریزی میکند که هنرمند با بهرهگیری از رنگ و ضربات قلم پردهایی میان دو دیدگاه در جامعه ایجاد کردهاست و مخاطب ناخواسته با ظاهری پر از زرق و برق در آثار بهاروند برخورد میکند که تفاوت طبقات در یک اجتماع را مطرح میکند.
گاهی شخص متوجه این تفاوتها خواهد شد و از این فضای ناهنجار برایش پرده برداشتهمیشود و در مواردی اشخاص به قدری درگیر مسائل روزمره زندگی خواهند شد که متوجه این حجم از تضادها نخواهند شد. هنرمند در این مجموعه تضاد سیاسی را با کمک رنگها و ابزار رنگی به نمایش در آوردهاست. زیر ساخت آثار بیشتر شامل رنگهای خاکستری است و سوژهایی که به ظاهر سوژهی اصلی است با رنگهای درخشان و شفاف همچنین به کمک زرق و برق ها مزین شدهاست. از سویی دیگر نوعی امید و روزنهروشنایی در آثار برون ریزی میکند و این ابهام موجود ذهن مخاطب را با خود درگیر و همراه میسازد. ابهام موجود در آثار میتواند سوژه جلو در تصویر را موضوع اصلی قرار دهد یا پس زمینه محو و خاکستری را موضوع اصلی قرار بدهد که با توجه به دیدگاههای نظامیکه به آنپیشتر اشاره شد، مخاطب با آنچه در ذهن هنرمند پیش میرود همقدم خواهدشد.
بهطور کلی هنرمند در میان تلی از خرابههای بصری و خاکستری، یک فضای نمایشی و ویترینی که یک نگاه دکوراتیو در خود جای میدهد را نمایان میسازد. این تصور را به مخاطب القا میکند که گویی سفری در تاریخ بروژوا و خرده بروژوایی صورت گرفته و در مواردی در قرنهای پیشین غرق شدهاست.
از سویی دیگر اگر به این آثار نگاه شود، میتوان گفت یادآور خاطراتی است که دیگر وجود ندارند و هنرمند سعی بر این دارد که حداقل تاریخ را با یک المانی که برجای مانده به تصویر بکشد و این به آن معناست که مخاطب با یک شی از گذشته مواجه میشود و به مرور تخریب شدن را همچنان که دیوارهای سوسیالیسم در برابر جمهور افلاطونی در پسزمینهاثر خواهد دید. این تضادهای اجرایی اشاره به گذر زمان دارد و تنها یک قسمت از آن خاطره برجایماندهاست، به طور مثال یک تخت، گلدان، کمد لباسها و دیگر شی هایی که در مرکز آثار قرار میگیرد برای مخاطب یادآور گذشتهای استکه امروزه توسط اتفاقات مختلف برهم خوردهاست.
از نگاه دیگر احساس توهم ایجادی با کمک زرق و برق در روند پیدایش و خلق آثار، یک حس بودنِ نبودن ها را در مخاطب ایجاد میکند. تلالو به وجود آمده در المان، بیشتر تداعی گر آن میشود که زندگی فانی است و آرامش ابدی گذشته در آینده را نوید میدهد که به نوعی یک وهمگرایی نوین قلمداد میشود.
آثار موجود در این مجموعه به روش آکرولیک روی بوم اجرا شدهاند که توسط مدیاهای دیگر با روش شخصی هنرمند تغییراتی در روند اجرایی آنها شکلگرفتهاست.
نمایشگاه طبیعت بیجان فصل دوم از 20 خرداد 1401 تا 3 تیر 1401 در گالری ایرانشهر به آدرس: تهران، خیابان آبان جنوبی( شهید عضدی)، خیابان سپند (جعفری شهری)، پلاک1/69 برگزار بودهاست.