شناسه خبر : 24221 1399/10/07 16:36:44
بررسی مکاتب هنری

کوبیسم، ماجراجویی خلاقه پیکاسو

کوبیسم تحلیلی چنان منطقی و تئوری هایشان چنان معقول و منطقی بود که سبک های نقاشان گوناگون در این مکتب از هم غیر قابل تمیز شدند.

تجسمی‌آنلاین: ادیسه لطفی: جریان کوبیسم پیوند حیاتی با پل سزان پست امپرسیونیست دارد. چنانکه سزان اشکال سوژه مورد نظر نقاشی را به استوانه- مخروط و کره نزدیک می کرد. این جنبه تئوری سزان موضوع مورد توجه اصلی گروهی از نقاشان شد که به نام کوبیست ها به شهرت رسیدند. بدین صورت که شکل ها را به سطوح ساده تجزیه می کردند و خطوط اطراف اشکال را قوی و دقیق می گرداندند و زوایای دید متفاوتی را انتخاب می کردند. چنانچه تجزیه احجام به سطوح جداگانه شدیدا از رئالیسم فاصله گرفت. کوبیست ها بدین صورت در جهت تبدیل واقعیت بصری به شکل انتزاعی گام نهادند. شکستن احجام توسط آنها به خوبی پیش رفت و تصاویر به صورت سطوح در آمد.

این اتفاق در مورد کارهای سزان افتاده بود که کوبیست ها آن را ادامه دادند. بدین صورت که در مورد فیگور انسان پیکره را می پیچانند و اندام ها را جابجا می کنند. آنها اشکال طبیعی را تقطیع می کنند و سطوح و احجام خود را پیدا می کنند. این فضا همانند فضای سزان بر اصل شکل های بنیادی و ساده شده و زاویه دید جابجا شونده استوار است. ولی کوبیست ها تا جایی پیش می روند که شکل ها را چنان نشان می دهند که گویی از چندین زاویه دید مختلف دیده می شوند. آنها می خواستند که واقعیت عینی و جامع شکل ها  را در فضا  نشان دهند.  چون اشیا فقط آنگونه ظاهر نمی شوند که در یک زمان از یک زاویه دید به نظر می آیند. در سبک کوبیست استفاده از زاویه های چندگانه دید و نمایش همزمان سطوح ناپیوسته ضرورت پیدا کرد. از زمانی که مفهوم واقعیت بدین ترتیب از مفهوم شکل ظاهر تفکیک شد تشابه شکل واقعی به منظره عادی دیگر اهمیتی نداشت. چنین گفته اند که فضای تصویری کوبیست ها افزایش بعد زمان بر بعد مکان را القا می کند. یعنی درک منظره های متعدد یک شیئ به گونه ای که نقاشی شده است. درباره این فضای خشک هندسی می توان گفت که تمام اشیا شبیه سازی شده در آن همزمان هستند.

پیکاسو
 

 

کوبیسم با همزمانی زاویه های دید متفاوت پیوستگی تصویر و شکل ظاهر را از بین برد و شکل انتزاعی را به جایش گذاشت.  هنرمند که دیگر به یک زاویه دید ثابت محدود نیست می تواند هر شیئ معینی را در جهان نه همچون یک صورت ظاهر یا شکل بلکه همچون جهانی از خطوط- سطوح و رنگ های ممکن ببیند.

تکنیک کلاژ در زمان کوبیست ها شکل گرفت. نتیجه این کار مواجهه یک سطح پیش پا افتاده مصنوعی با شکل های انتزاعی نقاشی شده است. سطحی صاف که موادی غیر از رنگ را هم بتوان رویش گذاشت. اینگونه ایجاد بافت بر روی سطح تابلو تازگی دارد و ثابت می کند که تابلوی نقاشی یک تصویر نیست. بلکه یک سطح صاف است که می توان با اشیا نامربوط بهم تزئینش کرد. این مرحله نخستین مرحله یا مرحله تحلیلی کوبیسم بود. کوبیسم تحلیلی چنان منطقی و تئوری هایشان چنان معقول و منطقی بود که سبک های نقاشان گوناگون در این مکتب از هم غیر قابل تمییز شدند. در انتها نقاشی های آنها حالتی تکفام به خود گرفت. کوبیسم ترکیبی در این زمان شروع شد. نقاشان این مکتب از رنگ های تندتر استفاده می کردند و آزادی بیان بیشتری داشتند. در هم آمیختن شکل هایشان تغییر کرد و رنگ هایشان تندتر و بافت هایشان متنوع تر شد.

پابلو+پیکاسو
 

پابلو پیکاسو:

پیکاسو در ابتدا رئالیسم کار می کرد و در این سبک بسیار مهارت داشت. او اندک زمانی تحت تاثیر تولوز لوترک بود و بعد به دوره آبی گام نهاد. در این دوره پیکاسو پیکره هایی فرسوده را

 با روحیه بدبینانه سده نوزدهم نقاشی می کرد. با روحیه ای اندوهناک که با رنگمایه غالب آبی به خوبی انتقال می یافت. پیکاسو در واقع در یک آن به اهمیت هنر سزان پی برد و همینطور به هنر بدوی آفریقا و اقیانوسیه و هنر پیکره تراشی ایبریایی باستان. هنرهایی که او از آنها استفاده می کرد با هنر اروپایی کاملا تفاوت داشت و این تفاوت سرچشمه استقلال هنرهای مزبور از رئالیسم بود و در کارهای جدیدش زاویه های دید جدیدی را برگزید.

 تجزیه احجام به سطوح جداگانه اما در هم بافته شدیدا با سبک رئالیسم متفاوت بود و او به سوی مفهومی از طراحی مستقل از سوژه کشانده شد. او اینچنین وارد دنیای نقاشی انتزاعی شد. او احجام را می شکند و تصاویر با سطوح خود کاملا متلاشی می شوند. این نوع کار در نقاشی های سزان دیده می شود و پیکاسو در اینجا آن را به نوع تازه ای از نقاشی کشانده است. او در نقاشی هایش از صورتک های آفریقایی استفاده کرده است  و اندام های پیکره های آفریقایی را جابجا کرده است و از هنر سزان بهره برده است و اینچنین بوده است که نشانه ای از چگونگی تقطیع شکل های طبیعی و سطوح و حجم های اصلی خود را پیدا کرده است. او دوست داشت تا واقعیت عینی شکل ها در فضا را نمایش دهد. چون اشیا فقط از یک زاویه دید دیده نمی شوند استفاده از زاویه های چندگانه دید و نمایش همزمان سطوح ناپیوسته ضرورت پیدا کرده بود.

کارهای پیکاسو تغییرات بنیادی تری نیز کرد. او به این نتیجه رسید که اشیا پراکنده ای را بر روی بوم بچسباند و با این اسلوب کلاژ کارهایی بیافریند. نتیجه این کار قرار گرفتن یک سطح پیش پا افتاده و مصنوعی با شکل های انتزاعی نقاشی شده بود. و نتیجه آن کار نقاشی می شد که سطحی برای لمس کردن باشد و صرفا یک تصویر نباشد.

با اینکه کوبیسم یکی از دستاورد های بزرگ پیکاسو بود اما هیچ گاه مدتی طولانی از یک سبک پیروی نکرد.

کلیه حقوق این سایت برای تجسمی آنلاین محفوظ است
با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شماره 85173
نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است
Copyright © 2019 www.‎TajasomiOnline.ir, All rights reserved. | Powered by www.dorweb.ir