تجسمیآنلاین، شروینکندری: ناصراویسی هنرمندیست که در سال 1313 متولد شده و در عرصه هنر جزو فعالان مکتب سقاخانهایی بودهاست. مشخصهی اصلی آثار او زنان زیباروی هستند که تاثیرپذیری بسیاری از خورشید خانوم ایرانی داشتهاند و اسبهای تنومندی که در حال حرکت هستند. این دو عامل که اشاره به نگاه سمبولیک هنرمند داشته، بیانگر نمادهای انسانی و حیوانی بوده که هریک تعریفی مجزایی را در بر میگیرد. در این رویداد 27 اثر به نمایش درآمده که ترکیبی از 20 اثر، ترکیب مواد روی بوم ومقوا، 7 اثر اجرا شده با تکنیک چاپ بوده است.
آنچهکه فضای این مجموعه را متمایز میکند بهره گیری هنرمند از رنگهای درخشان در کالبدهای متفاوت اجرایی بوده، همچنین ترکیب دوعامل نقاشی و خط، آثار را به یک مشاعرهی بیپایان تبدیل کردهاست. هنرمند در جواب هر ضربه و لکه رنگی که بهکار برده، حروفی جای داده که هم پاسخگوی آنهمه درخشندگی و شورو هیجان باشد، هم عواطف و احساسات شخصی اش را توصیف کند.
در این رویداد هیچ استیتمنت از پیش تعیین شدهایی وجود ندارد، به نوعی ذهن مخاطب برای تحلیل شخصی آثار باز گذاشته شدهاست.
همانطور که پیشتر اشارهشد، ناصر اویسی به سبک سقاخانهایی نقاشی میکند. از عنوان و اسم این روش مشخص است که پشت هر اثر روایتی اسطورهایی نهفته است. ردپای راوایت در چند وجهی بودن آثار از نگاه بصری قابل درک است. آثار اویسی روایتی شعرگونه دارد که که در ترکیب رنگها و خطوط خود را پنهان کرده. پنهان بودن این اتفاق مخاطب را برای کشف این زیر ساخت ادبی نهفته و تحلیل و بررسی اجزای تشکیل دهندهی هر تابلو کنجکاو میکند.
با توجه به چهاچوبهای اجرایی مکتب سقاخانهایی، مخاطب شاهد تلفیق دو سنت باستانی و مدرنیته خواهدبود که با خوشنویسی بیشنتر مزین شدهاست. خوشنویسی به زبان فارسی عنصر مناسبی بوده که با این سبک تلفیق شود، زیرا با فرهنگ ایرانی هبستگی دارد. در آثار ناصر اویسی خط ها هیچ معنای کلامی مشخصی را دنبال نمیکند و صرفا به جنبه بصری آنها توجه میشود.
در فضای فرمالیستی آثار، هنرمند از خطوط اسپریال برای نمایش تحرک بیشتر اسبها بهرهمند شده و در نمادگرایی، نماد انسانی، حیوانی و هندسی که هریک تعریف مجزایی دارند. حضور چهره زن در آثار ناصر اویسی به همراه پس زمینههای رنگی متفاوت، گاهی آرامش و گاهی اضطراب در پی دارد، همچنین رویکرد فمینیستی موجود در مجموعه را بیان خواهدکرد. در چهرهی زیباروی خانومها ردپای نماد هندسی دایره مشهود است، این نماد از گذشته تا به امروز بار معنایی معنویی به دنبال داشته، اینکه هنرمند در قالب صورت زن فرم دایره را نشان میدهد، به نوعی الهه های باستانی ایرانی را به تصویر کشیده که در هر اثر با تلفیق دیگر نمادها و رنگها گویای الهههای مختلف بوده و اسب تنومند بکار برده شده در اسطورههای تاریخی با عناوین متفاوت بارها و بارها از آن یاد شدهاست.
نمایشگاه ناصر اویسی در گالری سهراب با تمام رویدادهای مثبتی که در پی داشته، نکاتی را به همراه دارد که نمیتوان از آن چشم پوشی کرد. در وهله نخست هنگامی که مخاطب با دقت بیشتری به آثار نگاه میکند، متوجه کمی و کاستی هایی در این مجموعه خواهد شد. درواقع مخاطب با آنچهکه مواجه میشود، تعدادی تابلو بوده که درآن به نمایش کارکتر پرداخته شده و به مسئله مهم فضا سازی توجهی صورت نگرفته است. هنرمند با درایت تمام و ذهنیتی پیش ساخته عوامل بصری را به گونهایی در هم آمیخته که ضعفهای بصری موجود از دیده پنهان بماند. به نحوی این مزین کردن نوعی سرگرم کردن مخاطب قلمداد میشود. اگر این مجموعه جزو مکتب سقاخانهایی باشد، بیشتر به فضای مدرنیته نزدیک بوده و در بخش روایتی سنتی، از اصول اولیهی این سبک، به درستی پیروی نشدهاست. به عبارتی این آثار دارای بعد بصری و ژرفنمایی خاص نبوده، آنچهکه در ایران با نام پرسپکتیو مقامی بارها از آن یاد شدهاست. نقاشیها در یک فضای دوبعدی بدون حضور ژرفنمایی مقامی کمی عمل روایتگری را دچار مشکل خواد کرد.
هنرمند با استفاده از رنگهای درخشان، خصوصا طلایی علاوه بر بار معنایی که در پی دارند، یک فضای دکوراتیو در آثار رقم میزند. این نوع فضا سازی در فروش آثار نتیجهی بهتری را شامل می شود. در این مجموعه آثاری که با تکنیک و روش اجرایی چاپ انجام شدهاند، حاصل بهتری نسبت تابلوها و مقواهای مزین شده با ورقهطلا، توری، رنگ، خط و کارکتر داشتهاند.
علاوه بر همهی این موارد نبود استیتمنت در چنین نمایشگاه پر مفهوم ابهاماتی را ایجاد میکند که مخاطب نمیتواند به درستی به درک آثار بپردازد. حتی اگر این نمایشگاه بدون شرح بوده، اشاره به آن اتفاق بهتری را رقم خواهد زد. این بخش از مجموعه از ضعفهای گالری دار محسوب خواهد شد.
نمایشگاه نقاشی های ناصر اویسی از تاریخ 12 مهر 1398 تا 30 مهر 1398 در گالری سهراب به آدرس تهران، خیابان سمیه، بین مفتح و رامسر، شماره142، طبقهی پایین برگزار شد.